همه ما گاهی وقت ها که قرار است درباره ایده های جدید فکر کنیم، گیر می افتیم و احساس می کنیم هیچ چیز تازه ای به ذهنمان نمی رسد. اما بر اساس مطالعات جدیدی که میرلی اوپزو Marily Oppezzo، محقق یادگیری و رفتار انجام داده، بلند شدن و رفتن برای پیاده روی می تواند باعث شود بارانی از خلاقیت و نوآوری روی سرتان شروع به بارش کند. در این سخنرانی کوتاه که در سال 2018 در قالب یکی از کنفرانس های تد مطرح شده، این محقق به شما می گوید که چطور می توانید خلاق تر شوید.
می دانید که فرایند خلاقیت، یعنی از ایده اولیه تا رسیده به محصول نهایی، پروسه ای طولانی است. یک جور فرایند تکراری که نیاز به اصلاحات فراوانی دارد، باید خون دل بخورید، عرق و گاهی اشک بریزید و در نهایت این فرایند سال ها طول می کشد. نمی خواهم بگویم بروید قدم بزنید و با کلیسای سیستین واتیکان در دست چپتان به خانه برگردید! خب، ما دقیقا روی کدام بخش از فرایند خلاقیت متمرکز شده ایم؟ تنها بخش اول آن، طوفان مغزی که به خلق ایده های جدید منجر می شود. درواقع گروه ما چهار مطالعه روی افراد مختلف انجام داده است - چه آن هایی که بیرون خانه قدم می زنند و چه افرادی که در داخل خانه هستند - و نتایج همه این بررسی ها یکسان بوده است. امروز می خواهم فقط در مورد یکی از این تحقیقات با شما صحبت کنم. یکی از آزمون هایی که ما در این تحقیق برای بررسی میزان خلاقیت استفاده کردیم، استفاده از کاربردهای جایگزین بود. برای انجام این آزمون شما چهار دقیقه وقت دارید و باید تا آن جا که می توانید راه های جدیدی را که برای استفاده از وسایل روزمره به ذهنتان می رسد، ارائه دهید. برای مثال با کلید چه کارهای دیگری به جز باز کردن قفل می توان انجام داد. به طور مشخص آیا می توانید از آن به عنوان چشم سوم یک زرافه استفاده کنید؟ نه؟ شاید. به نوعی شاید جالب و جدید باشد. ولی آیا خلاقانه است؟ بنابراین افراد برای انجام این آزمون هر چه که می توانستند ایده جدید ارائه کردند و ما در نهایت باید در مورد این ایده ها تصمیم می گرفتیم که آیا خلاقانه هستند یا نه.
تعریفی که بسیاری از افراد در مورد خلاقیت ارائه می دهند «نوآوری مناسب» است. اگر قرار است چیزی مناسب باشد، پس باید واقع گرایانه هم باشد. بنابراین متاسفم شما نمی توانید از کلید به عنوان چشم سوم زرافه استفاده کنید. اما نکته دوم «نوآوری» این است که شما ایده ای را مطرح کنید که کسی تا به حال به آن اشاره نکرده باشد. پس برای ما ایده اول باید مناسب باشد و سپس نوآورانه یعنی هیچ کدام از افرادی که تا به حال روی آن ها تحقیق کردیم، نباید آن را گفته باشد.
شاید فکر کنید می توانید از کلید برای خط خطی کردن ماشین یک نفر دیگر استفاده کنید، اما اگر کس دیگری هم این ایده را مطرح کند، دیگر شما نمی توانید برای این ایده اعتباری به دست بیاورید. در واقع هیچ کدامتان نمی توانید. با این وجود فقط یک نفر در جواب این سوال به ما گفت: اگر داشتید می مردید و مرگتان یک قتل پر راز و رمز بود، می توانستید با کلید اسم قاتل و آخرین کلماتتان را روی زمین حک کنید. این ایده هم مناسب است و هم نوآورانه، پس یک ایده خلاقانه است.
این ایده ممکن است وقتی در حال انجام این آزمون هستید به ذهنتان برسد یا زمانی که روی تردمیل در حال ورزش کردن هستید.
افراد حاضر در مطالعه، این آزمون را دو بار مختلف و با موضوعات متفاوت انجام دادند. در گروه اول، افراد یک بار به صورت نشسته آزمون را پاسخ دادند و بار دوم هم به صورت نشسته. گروه دوم برای بار اول نشستند و بار دوم را در حالی پاسخ دادند که روی تردمیل راه می رفتند و افراد گروه سوم - این خیلی جالب است - برای بار اول روی تردمیل راه می رفتند و برای آزمون دوم نشسته بودند. در دو گروهی که برای آزمون اول کنار هم نشستند، خیلی شبیه هم بودند و میانگین امتیازشان حدود ۲۰ ایده خلاقانه برای هر نفر بود، اما گروهی که روی تردمیل راه می رفتند دوبرابر بهتر عمل کردند. و جالب تر این که آن ها فقط داشتند روی یک تردمیل و در اتاقی بدون پنجره راه می رفتند. یادتان باشد آن ها دوبار آزمون دادند. افرادی که برای آزمون دوم دوباره نشستند، نتایج بهتری نداشتند؛ این یعنی تمرین تاثیری نداشت. اما در افرادی که نشسته بودند و بعد برای آزمون دوم روی تردمیل رفتند، پیاده روی باعث تقویت شان شد. و نکته جالب هم همین جاست. در کسانی که روی تردمیل راه می رفتند، هنوز اثراتی از پیاده روی باقی مانده بود و آن ها همچنان خلاق بودند. این یعنی شما باید قبل از جلسه مهم بعدی تان حتما کمی پیاده روی کنید و بعد بلافاصله طوفان مغزی را شروع کنید.
امروز پنج راهنمایی برای شما داریم تا به شما کمک کند بهترین تاثیر ممکن را بگیرید. اول، یک مشکل یا یک موضوع برای شروع طوفان مغزی داشته باشید. پس این اثر مثل دوش گرفتن نیست که زیر دوش بایستید و ناگهان ایده ای نو از قوطی شامپو بیرون بریزد! این چیزی است که در طول زمان فکر شما را مشغول می کند. افراد مورد مطالعه ما به صورت خودخواسته در حین پیاده روی در حال فکر کردن درباره طوفان مغزی اما از یک زاویه دید متفاوت بودند.
دوم، این سوال خیلی مطرح می شود که آیا دویدن هم خوب است؟ خب، پاسخ من به این سوال این است که اگر خودم در حال دویدن باشم تنها ایده جدیدی که به ذهنم می رسد ندویدن است! اگر دویدن برایتان راحت است، پس مشکلی نیست. مشخص شده که برای خلاق بودن هر فعالیت فیزیکی که نیازمند توجه زیادی نباشد، مناسب است. بنابراین راه رفتن با سرعت قدم هایی که برای شما راحت است، انتخاب خوبی است.
علاوه بر این یکی دیگر از اهداف ما این این است که تا حد امکان به ایده های بیشتری برسید. یکی از کلیدهای اصلی خلاقیت این است که به ایده اولی نچسبید و این مسیر را ادامه دهید. به ایده پردازی ادامه بدهید تا این که بتوانید یکی، دو ایده خاص را برای دنبال کردن انتخاب کنید.
شاید نگران باشید که آیا نباید این ایده های جدید را نوشت؟ اگر آن ها را فراموش کردید چطور؟ خب، مسئله اصلی در این جا صحبت کردن راجع به این ایده هاست. همه درباره ایده های جدیدشان حرف می زنند. شما هم می توانید توی گوشتان هدفون بگذارید و صدایتان را با گوشی تلفن همراه ضبط کنید و بعد هم وانمود کنید که این یک مکالمه خلاقانه است. چرا؟ چون نوشتن ایده ها به خودی خود یک جور مانع است. اتفاقی که می افتد این است: آیا این ایده آن قدر خوب است که آن را بنویسم؟ و بعد آن را یادداشت می کنید. به جای این کار صدایتان را ضبط کنید، هر چه می توانید بیشتر حرف بزنید و بعد به آن فکر کنید.
و در آخر: همیشه این کار را نکنید. اگر برای پیاده روی رفتید اما هیچ ایده ای به ذهنتان نرسید، خب یک وقت دیگر دوباره سراغش بروید.
فکر کنم داریم به زمان استراحت نزدیک می شویم، پس من یک ایده برای همه شما دارم: چرا پاشنه کفشتان را بالا نمی کشید و افکارتان را برای پیاده روی نمی برید؟
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان