داستان شکل گیری و رشد استارتآپ شیپور

از بنجل فروشي در ebay تا تاسيس شيپور

اگر چرخ دنيا قرار بود به روال هميشگياش بچرخد، بايد نساج ميشد. شغل خانوادگي رضا اربابيان، مدير و موسس شيپور، نساجي است و خود او هم 2 سالي در تبريز نساجي کرده است ولي، به قول خودش، خيلي زود فهميد در نساجي آن چيزي را که ميخواهد، پيدا نميکند به خاطر همين آن را رها کرد تا چيز جديدي را کشف کند؛ چيزي که بعدا به يکي از بزرگترين بازارهاي نيازمندي کشور تبديل شد؛ چيزي که امروز همه آن را به اسم «شيپور» ميشناسيم..


اگر چرخ دنيا قرار بود به روال هميشگي‌اش بچرخد، بايد نساج مي‌شد. شغل خانوادگي رضا اربابيان، مدير و موسس شيپور، نساجي است و خود او هم 2 سالي در تبريز نساجي کرده است ولي، به قول خودش، خيلي زود فهميد در نساجي آن چيزي را که مي‌خواهد، پيدا نمي‌کند به خاطر همين آن را رها کرد تا چيز جديدي را کشف کند؛ چيزي که بعدا به يکي از بزرگ‌ترين بازارهاي نيازمندي کشور تبديل شد؛ چيزي که امروز همه آن را به اسم «شيپور» مي‌شناسيم.

زندگي اربابيان اما بيشتر از اين‌ها به خانواده‌اش گره‌ خورده است. وقتي به سوم راهنمايي رسيد، به خاطر مسائل خانوادگي با خانواده‌اش به کانادا مهاجرت کرد. در همان کانادا مقاطع تحصيلي کارشناسي و کارشناسي ارشد خود را در رشته‌هاي مديريت اقتصاد و ام‌بي‌اي (در زمينه کارآفريني و استراتژي) گذراند و باز هم وقتي خانواده‌اش تصميم به برگشتن گرفت، او نيز با آن‌ها به ايران برگشت. 2 سالي در پيشه خانوادگي کار کرد تا اين‌که فهميد بايد راهش را از راه پدرانش جدا کند. در فکر بازگشت مجدد به کانادا بود که ايده شيپور او را منصرف کرد. ماند و زندگي‌اش عوض شد.
وقتي با رضا اربابيان مصاحبه مي‌کردم، مي‌شد خيلي زود متوجه شد که او آدم کم‌حرف و محتاطي است. شاهد اين ادعا هم اين‌جاست که قبل از شروع مصاحبه با احترام مي‌گويد: «لطفا فقط از رقم و عدد نپرسيد». و اين براي کسي که با دنياي تجارت آشنايي دارد يعني احتياط براي لو نرفتن اطلاعات مالي و فني شرکت. احتياط اربابيان در کنار کم‌حرفي او باعث شد اين مصاحبه، به يکي از مصاحبه‌هاي سخت و کوتاه تبديل شود.


بانگ بلند يک استارتآپ

از اربابيان درباره ايده شکل‌گيري شيپور مي‌پرسم و او توضيح مي‌دهد: «کانادا که بودم، هر کاري که فکر کنيد - از فروش تا مسائل ديگر - را در کنار درسم انجام دادم تا گذران زندگي کنم. در سايت‌هايي مانند ebay خريد و فروش مي‌کردم و علاقه شخصي من به فضاي مجازي بسيار زياد بود. براي مثال، در دوران دانشجويي وسايل خراب شده دست‌ دوم را مي‌خريدم و قطعات آن را دوباره مي‌فروختم. بنابراين ارزش اين کار را مي‌دانستم و مي‌دانستم اين فضا چه مزيت‌هايي دارد. وقتي به ايران برگشتم خلأ اين موضوع را حس کردم و ديدم بازار نيازمندي‌هاي ايران هنوز سنتي و به ‌صورت روزنامه است.»

او درباره نحوه عملي شدن ايده‌اش و جذب سرمايه‌گذار مي‌گويد: «من خودم به لحاظ فني دانش برنامه‌نويسي ندارم ولي سرمايه‌گذار بيشتر به تيم، برنامه کاري و توانايي مديريت من براي کار با افراد فني و ارتباط برقرار کردن با آن‌ها را ديد که متقاعد شد روي اين ايده سرمايه‌گذاري کند. از طرف ديگر، بازار ايران و اين محصول براي سرمايه‌گذاران جذاب است. در واقع ما توانستيم با معرفي احتياج بازار، تيم و محصول نهايي خود به سرمايه‌گذار، آن‌ها را براي سرمايه‌گذاري متقاعد کنيم.»

از اربابيان مي‌پرسم که آيا در آغاز از رقيب اصلي‌تان، يعني «ديوار»، الگو و ايده گرفتيد و او پاسخ مي‌دهد: «ما از فروردين 90 شروع به تحقيق و پژوهش کرديم و وب‌سايت شيپور خرداد 91 راه افتاد. يعني شش و نيم ماه بعد از شروع به کار ديوار. آن موقع ديوار هم کوچک بود. بنابراين ما بيشتر سايت «ايستگاه» را رصد مي‌کرديم چون آن‌ها آن زمان سايت بزرگي به حساب مي‌آمدند.»

 

آينده شيپور

از او درباره آينده کسب‌وکارشان و مدل درآمدشان که مي‌پرسم، مي‌گويد: «ثبت آگهي و خريد به‌ صورت رايگان خواهد ماند ولي هنوز به نتيجه‌اي قطعي نرسيده‌ايم که در آينده چگونه و با چه روشي درآمدزايي کنيم. تاکنون هم درآمدي نداشته‌ايم و بيشتر به دنبال گرفتن سهمي از بازار هستيم و تمرکزمان روي اين موضوع است.» درباره نحوه مواجهه با رقباي داخلي هم اضافه مي‌کند: «خيلي نگران رقباي داخلي نيستيم و بيشتر به اين فکر هستيم که کار و خدمات خودمان را به‌خوبي انجام و ارائه بدهيم تا اين امر باعث رشد لازم شود. اميدمان اين است که تا چند سال ديگر رتبه اول بازار در حوزه نيازمندي‌ها باشيم. البته اين حرفي است که همه مي‌زنند ولي ما براي رسيدن به اين رتبه برنامه مشخص داريم.»


خلق ارزشهاي جديد

اربابيان در جواب سوال من درباره حال و هواي محيط کاري شيپور مي‌گويد: «دفتر کار ما 260 متر است و 50 نيروي کار داريم. فضاي شيپور خيلي دوستانه است و در آن از رئيس‌بازي خبري نيست. ما هم مثل بيشتر استارت‌آپ‌هاي ديگر در يک محيط فلت با کف‌پوش موکت کار مي‌کنيم.» او در مورد نحوه جذب کارمندانش نيز توضيح مي‌دهد: «ما بيشتر از دو طريق نيرو جذب مي‌کنيم؛ جست‌وجوي خودمان براي پيدا کردن افراد مفيد و متقاعد کردنشان براي همکاري با ما و همچنين با معرفي افراد و آشنايان دور و برمان. اما از طريق سايت‌هايي نظير «ايران تلنت» و «لينکدين» هم نيرو جذب مي‌کنيم.»

از او در مورد ارزش‌آفريني شيپور در محيط کسب‌وکار مي‌پرسم و او تاکيد مي‌کند: «فرهنگ خريد و فروش لوازم دست دوم براي خودرو هميشه در ايران وجود داشته است ولي اين امر در ساير حوزه‌ها رايج نبوده است. شيپور توانسته است اين فرهنگ و ارزش جديد را خلق کند که افراد به جاي اين‌که کالاي جديد بخرند، از همان چيزهاي موجود استفاده کنند. در واقع ما تا حدودي شيوه مصرف جامعه را تغيير داده‌ايم و شايد بتوان گفت نوعي بستر براي اقتصاد مقاومتي را خلق کرده‌ايم تا کالاها دورريز کمتري داشته باشند. از طرف ديگر، نيازي نيست براي خريد و فروش به خيابان‌ها برويد و در ترافيک بمانيد تا قيمت يک چيز را متوجه شويد؛ کافي است به شيپور مراجعه کنيد. در واقع ما تجربه خريد و فروش را آسان و لذت‌بخش کرده‌ايم.»


پندهايي براي استارتآپهاي نوپا

وقتي از او مي‌خواهم توصيه‌اي به استارت‌آپ‌هاي جوان بکند، بي‌درنگ و به ‌گونه‌اي که گويا قبلا به آن فکر کرده است، مي‌گويد:

1. کوچک شروع کنيد ولي ديد بزرگي داشته باشيد.

2. کار را تنهايي شروع نکنيد و همکار داشته باشيد

3. سعي کنيد نيروهاي انساني و اطرافيانتان از خودتان باهوش‌تر باشند.

اين سه توصيه مهم قطعا ريشه در تجارب خود اربابيان دارد. او درباره سخت‌ترين چالش کسب‌وکارش مي‌گويد: «سخت‌ترين چالش براي ما نيروي انساني و منابع مالي بوده است.» او ادامه مي‌دهد: «اگر پشتکار، صبر و اميد داشته باشيد، موفق مي‌شويد و به هدفتان مي‌رسيد.»
مدير استارت‌آپ شيپور درباره فرصت‌هاي بالقوه فضاي مجازي ايراني نيز اشاره مي‌کند: «فضاي کوچکي از فضاي مجازي اشغال شده و فرصت‌ها همچنان بسيار زياد است. شرکت‌هاي موفق هنوز خيلي کم هستند بنابراين مي‌توان به هر حوزه‌اي وارد شد و موفق بود.» w

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZsZb