تا سال 2030 تحقق خواهد یافت؟
محققان دانشگاه تکنولوژي لاپينرانتا (LUT) در فنلاند معتقدند که خاورميانه تا سال 2030 قابليت اين را دارد که تماما از انرژيهاي تجديدپذير استفاده کند. در اين تحقيق تلاش شده تا اين منطقه فاقد باارزشترين کالاي آن، يعني نفت، تصور شود. ولي آيا اين تصوير قابل تحقق است يا منافع اقتصادي و سياسي مانع به وقوع پيوستن آن ميشوند؟ کريستين براير که مدير اين بخش تحقيقاتي و استاد اقتصاد خورشيدي در دانشگاه لاپينرانتاست، در اين زمينه گفتوگويي داشته است با خبرنگاري به نام پاتريکا کينگزلند که گزيدهاي از آن در زير آمده است.
در گذشته، صنعت وابسته به نفت هميشه تاثيري منفي در پيشرفت سياسي و اقتصادي خاورميانه داشته است. ولي امروزه با قرار گرفتن گرمايش جهاني در بالاترين حد خود نسبت به 115 هزار سال گذشته، استخراج سوخت فسيلي و انتشار کربن دياکسيد ناشي از آن در هوا، اين منطقه را بيش از پيش تهديد ميکند. پروفسور کريستيان براير عنوان ميکند که طبق تحقيقات، تاثيرات ناشي از گرمايش جهاني در منطقه خاورميانه بسيار شديد خواهد بود. او ميگويد: «حتي ممکن است در چند دهه آينده، گرماي تابستان در اين منطقه مرگآفرين باشد.»
همچنين کشورهاي جهان بهتدريج بيشتر متوجه مخاطرات گرمايش جهاني ميشوند. اين باعث کاهش تقاضاي جهاني سوختهاي فسيلي شده و اين مسئله تهديد ديگري را براي اقتصاد وابسته به نفت دولتهاي خاورميانه و شمال آفريقا (MENA) رقم خواهد زد. براير ميگويد: «به علت کاهش تقاضا، قيمت نفت کاهش خواهد يافت. حجم عمده توليد نفت در دنيا، صرف سوخت بخش حمل و نقل ميشود. در حالي که در آينده، تقريبا تمام ماشينها قابليت استفاده از انرژي برق را خواهند داشت. امروزه خودروهاي برقي با رشد چشمگير 70 درصدي در دنيا روبهرو هستند. بهزودي قيمت اين خودروها نيز کاهش مييابد و اين باعث افت شديد در تقاضا و قيمت نفت خواهد شد.»
تغيير عادتها
با توجه به اين مشکلات، برخي از کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا در سالهاي اخير به فکر تغيير عادات و روشهاي معمول مصرف سوخت افتادهاند. براي مثال مراکش که از واردکنندگان نفت به حساب ميآيد، حدود ده سال پيش که قيمت نفت به رکورد 147 دلار براي هر بشکه رسيد، تصميم گرفت بر روي منابع داخلي و تجديدپذير انرژي تمرکز کند. به گفته براير آنها به اين نتيجه رسيدند که به جاي سوزاندن دلارهايشان، بايد از انرژي باد و خورشيد موجود در کشور خود استفاده کنند.
امروزه کشورهاي ديگري نيز همين راه را در پيش گرفته و فهميدهاند که بايد به هر طريق ممکن خود را با شرايط جديد سازگار کنند. براير توضيح ميدهد که رويکرد جديد توزيع سهام در شرکت ملي نفت عربستان (سعودي آرامکو) نيز به همين خاطر است. اين شرکت، بزرگترين دارايي دولت عربستان محسوب ميشود. ولي آنها به اين نتيجه رسيدهاند که بايد سرمايه خود را از آن خارج کنند. بسياري از کشورها از روش اقتصادي نروژ پيروي ميکنند. نروژ نفت و گاز استخراجشده از درياي شمال را تماما صادر و با درآمد آن در کشور خود از انرژيهاي پاک و کاملا تجديدپذير استفاده ميکند. کشورهاي روشنفکر منطقه خاورميانه و شمال آفريقا نيز به قدرت اين استراتژي پي بردهاند.
براير اضافه ميکند که در حالي که به نظر ميرسد گريزي از گرمايش ويرانگر زمين وجود ندارد، ايجاد يک سيستم برقي کاملا تجديدپذير در خاورميانه نهتنها ممکن، بلکه از نظر اقتصادي نيز مقرون به صرفه است.
يک تيم تحقيقاتي در دانشگاه لاپينرانتا که توسط کريستيان براير رهبري ميشود، اخيرا در گزارشي عنوان کرده که توليدکنندگان بزرگ نفت در خاورميانه و شمال آفريقا اين قابليت را دارند که انرژيهاي تجديدپذير را براي خود تبديل به يک موقعيت اقتصادي سودآور کنند. طبق اين گزارش، ايران ميتواند پيش از ساير کشورهاي منطقه و تا سال 2030 به يک کشور با سوختهاي تماما تجديدپذير تبديل شود. او ميگويد: «ما قصد داريم در اين گزارش نشان دهيم که دنياي با انرژيهاي تماما تجديدپذير چگونه خواهد بود. هدف اصلي ما اين است که نشان دهيم با استفاده از منابع و تکنولوژي موجود، اگر اقدامات لازم از امروز شروع شوند، اين منطقه ميتواند تا سال 2040 يا 2050 به استفاده کامل از انرژيهاي تجديدپذير دست يابد.»
بر اساس اين تحقيقات، هزينه يک سيستم تماما برقي حدود 40 تا 60 يورو براي هر مگاوات در ساعت (يا حتي کمتر از آن در صورتي که منابع مختلف انرژي به شبکه بزرگي متصل شوند که بتواند برق فشار قوي را به مناطق دوردست منتقل کند) است. به گفته براير: «انرژي تجديدپذير در واقع هزينه کمتري براي اين کشورها خواهد داشت و اگر اين کشورها درآمد حاصل از فروش نفت خود را در زمينه انرژي بادي و خورشيدي سرمايهگذاري کنند، در آينده حتي درآمد بيشتري خواهند داشت.»
نگرش واقعگرايانه
اما اين مطالعات چگونه در عمل قابل اجرا هستند؟ براير توضيح ميدهد که در ابتدا بايد منابع هر يک از اين کشورها را در نظر بگيريم، چراکه انرژي بادي و خورشيدي در مناطق مختلف يکسان نيستند. سپس تکنولوژيهاي مختلفي را که امروزه براي توليد انرژي تجديدپذير موجود و در دسترس هستند، بررسي ميکنيم که حدود 30 تکنولوژي مختلف را شامل ميشود. در مرحله سوم بايد مخارج توليد اين انرژيها از اکنون تا سال 2050 و با نگرشي واقعگرايانه در نظر گرفته شوند. سپس بايد بدانيم که تقاضا و ميزان رشد آن در سالهاي آينده چگونه خواهد بود و در مرحله آخر بايد چگونگي انتقال از انرژيهاي متداول امروز به يک سيستم کاملا تجديدپذير تا سال 2050 را توصيف کنيم. البته اين مرحله آخر کار سادهاي نيست.
مثلا اين تحقيقات نشان ميدهند که در خصوص ايران، انتقال از سيستم موجود به يک سيستم کاملا تجديدپذير، به معني استفاده از 49 گيگاوات انرژي خورشيدي، 77 گيگاوات انرژي بادي و 21 گيگاوات انرژي برقآبي است. بيشتر حجم انرژي برقآبي در ايران هماکنون مورد استفاده است، ولي انرژي خورشيدي و بادي نياز به سرمايهگذاري جديد دارند.
براير ميگويد: «تاسيسات انرژي بادي در اکثر مناطق ايران قابل نصب است و انرژي خورشيدي نيز در سراسر اين کشور قابل استفاده است، ولي تکنولوژي لازم براي هردو امر، ميتواند بهراحتي به تاسيسات زيربنايي انرژي در ايران (که هماکنون بر پايه سوختهاي فسيلي و انرژي برقآبي است) اضافه شود.»
اگر ايران و ساير دولتهاي خاورميانه اين اقدامات را عملي کنند، سود زيادي از اين طريق به دست خواهند آورد. به گفته براير: «جنگهاي اخير در اين منطقه، هميشه با دخالت دولتهاي بيگانهاي روبهرو بوده که به دنبال نفت بودهاند. بنابراين ممکن است با بهکارگيري اين روش، شاهد خاورميانهاي آرامتر و صلحآميزتر در آينده باشيم.»
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان