گزارش دانشگاه استنفورد از وضعیت درآمدهای نفتی آینده ایران در سال 2040
در يکي از تازهترين گزارشهاي مطالعاتي که دانشگاه استنفورد منتشر کرده، به بررسي پيشبيني اقتصاد ايران در سال 2040 پرداخته شده است. در اين گزارش در سه بخش چشمانداز صنعت نفت ايران و آثار اقتصادي آن، چشمانداز گاز طبيعي، برق و انرژيهاي تجديدپذير در ايران، ارزيابي وضعيت زمين و بارش در صنعت کشاورزي ايران، آينده اقتصاد کشورمان را مورد ارزيابي قرار دادهاند. در بخش نخست اين گزارش به تحليل عميق تاريخچه توليد نفت خام ايران و برآوردهاي آتي آن تا سال 2040 پرداخته ميشود و تمامي 98 مخزن و ميادين نفتي با توليد انباشته 72 ميليارد بشکه از سال 1913 مورد بررسي قرار گرفته است.
2040، نفت و درآمدهاي نفتي
در اين گزارش، برآوردهاي آتي بر اساس وضعيت فعلي ميادين فعال و زيرساختارهاي موجود آن، پروژه هاي اعلامشده و در جريان و نيز ازدياد توليد بالقوه در ميادين کشف نشده و توسعه نيافته صورت گرفته است. بنا بر يافته هاي حاصل، ميانگين نرخ کاهش سالانه ميادين نفتي موجود در ايران 6/0 درصد، (با در نظر گرفتن تاثير تعمير و نگهداري)، ميانگين بازدهي چاه هاي جديد در سال 2016 معادل 7/1 هزار بشکه در روز با نرخ کاهش 2/3 درصدي نسبت به سال قبلي و نيز ميانگين بازده حاصل از تزريق گاز چهارهزار بشکه به ازاي هر ميليون متر مکعب بوده است. همچنين در محتملترين سناريو نشان داده ميشود که ظرفيت توليد نفت ايران با شيب ملايمي طي ده ه هاي آتي افزايش خواهد يافت و تا قبل از سال 2020 و 2030 به ترتيب به 4 و 4/4 ميليون بشکه در روز خواهد رسيد. در ضمن چنانچه پروژه هاي افزايش ضريب بازيافت و استخراج در آينده به طور کامل به اجرا برسند، به طور بالقوه شاهد تداوم اين روند تا سال 2040 خواهيم بود.قيمت نفت خام به عنوان ارقام مبنا، با استفاده از برآوردهاي سازمان اطلاعات انرژي امريکا انتظار ميرود تا اواسط ده ه بعدي ناخالص درآمد سالانهاي ايران از فروش نفت خام به سطح سال 2011 - 2012 يعني در حدود 150 ميليارد دلار با فرض ثبات دلار سال 2016 برسد.
اين گزارش ميافزايد تا اواسط ده ه بعد، ايران ميتواند کاهش توليد در ميادين بالغ خود را از طريق بهره برداري از ذخاير توسعه نيافته جبران کند؛ اما چالش اصلي از اواسط ده ه آتي نمود خواهد يافت، يعني زماني که حفظ سطح توليد، تنها از طريق بهره برداري از چاه هاي بسيار بيشتر، تزريق سهم بيشتري از گاز طبيعي توليدشده، استفاده از استخراج مصنوعي و سرمايه گذاري سنگين در شيوه هاي بازيافت ثانويه امکانپذير خواهد بود. با وجود اينکه انتظار داريم درآمد ناخالص روند رو به رشدي داشته باشد، اما افزايش هزينه هاي توليد همراه با بيشتر شدن مصرف آتي انرژي در داخل کشور موانعي در رشد قابل توجه درآمد حاصل از صادرات نفت از سال 2025 است.
درخصوص سناريوي محتمل، ناخالص درآمد سالانه در ابتدا سالانه 16 ميليارد دلار افزايش خواهد يافت و تا 2020 به 113 ميليارد دلار خواهد رسيد که البته در پي افت شديد نرخ رشد، سطح درآمد تا سال 2026 کمتر از 2011 - 2012 يعني 150 ميليارد دلار باقي خواهد ماند. انتظار ميرود درآمد ناخالص تا پايان افق زماني 2040 به 220 ميليارد دلار برسد. رشد نگرانيها درباره تغييرات جوي به اتخاذ سياستهايي منجر شده که به طرز قابل توجهي به کاهش انتشار کربن در جريان رشد اقتصاد جهاني خواهد انجاميد و از اينرو از جذابيت سوختهاي فسيلي در بلندمدت خواهد کاست. تعهدات اخير اعمالشده از سوي کشورها با هدف اينکه متوسط افزايش درجه حرارت زمين از دو درجه سانتيگراد فراتر نرود و کل انباشت کربن در جهان در سطحي کمتر از يک تريليون تن باقي بماند، به نوبه خود اين انتظار را افزايش ميدهد که نرخ رشد سالانه تقاضا براي نفت در جهان تا سال 2030 تنها حدود 6/0 درصد باشد.
در بخش عرضه، انقلاب شيل، نه تنها باعث افزايش سطح عرضه در جهان شد، بلکه دايناميکهاي بازار نفت در جهان را به طور کامل متحول ساخته است. تقريبا ميتوان گفت هزينه توليد بخش عمدهاي از نفت شيل امريکا در ميانه منحني هزينه عرضه نفت در جهان قرار گرفته است. زمان توسعه پروژه شيل و عمر چاه هاي نفت شيل به طور معمول کوتاهتر از منابع متعارف نفتي است که دلالت بر اين دارد که نفت شيل هماکنون به عنوان يک ضربهگير در مقابل اوپک عمل ميکند.شکل 1 صادرات و توليد نفت ايران و مصرف فراورده هاي پالايشگاهي را از سال 1980 نشان ميدهد. ظرفيت پايدار فعلي ايران در استخراج نفت خام 7/3 ميليون بشکه در روز برآورد ميشود. طي دو ده ه گذشته، ظرفيت توليد ايران در محدوده 6/3 تا 1/4 ميليون بشکه در روز در نوسان بوده است. صادرات نفت ايران در مدت کوتاهي پس از ساخت اولين ميادين نفتي آغاز شد و تا اواسط ده ه 70 ميلادي به اوج خود، يعني 5/5 ميليون بشکه در روز رسيد که البته پس از انقلاب سال 1979 تا کمتر از يک ميليون بشکه در روز تنزل يافت. اگرچه پس از آن افت، صادرات نفت بهبود يافت و در سطح حدود 2/2 ميليون بشکه در روز به ثبات رسيد، اما مجددا اجراي تحريمهاي بين المللي در سالهاي 2011 - 2012 منجر به کاهش صادرات نفت ايران به کمتر از يک ميليون بشکه در روز شد.از آنجا که ميانگين هزينه توليد هر بشکه نفت ايران کمتر از 10 دلار است، نفت خام ايران نزديک به قسمت پاييني منحني هزينه توليد نفت در جهان قرار گرفته است. البته همانطور که بحث شد، ايران در دوره زماني ميان مدت تا بلندمدت تنها خواهد توانست افت مذکور در توليد ميادين بالغ خود را با بهره برداري از منابعي که بهآساني قابل بازيافت نيستند، جبران کند که در نتيجه به افزايش هزينه نسبي توليد و در نهايت کاهش سود خواهد انجاميد.
علاوه بر افزايش قابلتوجه در هزينه بازيافت نفت، تامين تقاضاي در حال رشد داخلي براي نفت و فرآورده هاي آن نيز سربار ديگري بر صنعت نفت ايران تحميل ميکند. همانند ديگر کشورهاي صادرکننده نفت در خاورميانه، اقتصاد ايران نيز بهشدت به مصرف نفت و فرآورده هاي آن وابسته است. شکل 2 رشد اقتصاد ايران و تقاضا براي فرآورده هاي نفتي را نشان ميدهد.
مصرف فرآورده هاي نفتي رشد 85/0 درصدي در تقاضا به ازاي هر يک درصد رشد در سطح فعاليت اقتصادي را نشان ميدهد. اين رقم به طور متوسط برابر با رشد سالانه حدود 60 هزار بشکه در روز است. بين سالهاي 1995 تا 2015 سرانه شدت مصرف نفت ايران افزايش يافته و از 2/7 به 7/8 بشکه در سال رسيد و اين در حالي است که شدت وابستگي اقتصاد کشور به نفت براي هزار دلار توليد ناخالص داخلي (با فرض ثبات دلار سال 2016) از 7/1 به 3/1 بشکه تنزل يافته است. در سال 2014 سهم نفت و گاز طبيعي از مصرف انرژي اوليه در ايران به ترتيب 37 و 53 درصد بود.
اين اهداف بر مبناي ترازهاي گاز طبيعي پيش بيني شده شرکت ملي نفتکش ايران در دوره هاي مختلف تعيين شدند. همچنين فرض شده است که تزريق گاز با نرخ 10 ميليون متر مکعب در سال افزايش خواهد يافت که خود به اين معناست تزريق گاز در سال 2040 به 335 ميليون متر مکعب در روز خواهد رسيد (شکل 3) اين رشد بالاتر از معمول، ظاهرا بر مبناي برنامه های جسورانه ايران در افزايش توليد گاز طبيعي خود در ده ههاي آتي تعديل ميشود که در نتيجه به دسترسي به گاز بيشتر براي تزريق منجر خواهد شد. بنا بر آخرين پيشبيني سازمان اطلاعات انرژي امريکا، ايران قادر است نرخ توليد گاز طبيعي قابل عرضه در بازار را از 500 ميليون متر مکعب در روز در سال 2015 به هزار متر مکعب در روز در سال 2040 برساند و اين در حالي است که هدف برنامه های شرکت ملي نفتکش ايران رسيدن به هزار ميليون متر مکعب تا قبل از سال 2020 است.
در خصوص سناريوي محتمل، ناخالص درآمد سالانه در ابتدا سالانه 16 ميليارد دلار افزايش خواهد يافت و تا 2020 به 113 ميليارد دلار خواهد رسيد، که البته در پي افت شديد نرخ رشد، سطح درآمد تا سال 2026 کمتر از 2011 - 2012 يعني 150 ميليارد دلار باقي خواهد ماند. انتظار ميرود درآمد ناخالص تا مقدار آن در سالهاي پايان افق زماني در نظر گرفتهشده در اين پژوهش (سال 2040) به 220 ميليارد دلار برسد.
به علت ابهام و کشش ناپذيري ذاتي بازار نفت، قيمتهاي آتي آن و در نتيجه درآمد نفت ايران ميتواند در محدوده وسيع تغيير کند. در سناريوي قيمت بالايي نفت، ايران طي چند سال آينده قادر است دوباره به سطح درآمد سالهاي خود دست يابد، در حالي که در سناريوي با قيمت پايين ممکن است ايران هرگز نتواند حتي تا سال 2040 هم به چنين سطحي از درآمد برسد.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان