سودمندی چندجانبه سوختهای زیستی سلولزی در صورت مدیریت صحیح
آيا سوختهاي زيستي سلولزي يا همان انرژي مايع به دست آمده از گياهان و چوب، ميتوانند تبديل به سوختي سبز براي اهالي آينده زمين شوند و يک راهحل سازگار با محيطزيست براي پاسخگويي به نيازهاي انرژي بشر باشند؟ در پژوهشي علمي، محققان مرکز تحقيقات انرژي زيستي ايالات متحده (Great Lakes Bioenergy Research Center) پاسخ اين پرسشها را مثبت دانسته است، اما در کنار آن نکات يا در واقع هشدارهايي را نيز گوشزد ميکند. فيل رابرتسون، استاد برجسته و شناختهشده علم اکوسيستم در دانشگاه ايالتي ميشيگان و رهبر اين تيم تحقيقاتي، در اينباره ميگويد: «مزاياي استفاده از سوختهاي زيستي سلولزي واقعا از آنچه در ابتدا تصور ميشد، بسيار بيشتر است؛ اما دستيابي به اين مزايا به عوامل مختلفي بستگي دارند که بدون فهم آنها نميتوانيم به نتيجه دلخواه دست يابيم.»
سوختهاي زيستي سلولزي اگرچه هنوز به عنوان يک نيروي قدرتمند در بازار عرضه و تقاضا شناخته نميشوند، اما جريان استفاده روزمره از اين نوع سوختها به سناريوهاي کاهش آلودگي در آينده کمک ميکنند. اين کمککنندگي به دليل دو ظرفيت اين نوع سوختهاست؛ يکي توانايي آنها در جايگزينيشان براي نفت و دوم کاهش انتشار گازهاي گلخانهاي. با اين حال، براي توليد سوختهاي زيستي سلولي در مقياس وسيع نياز به حجم بالايي از زمين داريم تا مواد اوليه لازم براي توليد اين سوخت فراهم آيد. از اينرو ميتوان گفت عليرغم مزاياي سوختهاي زيستي سلولزي، شرايط دستيابي به اين نوع سوختها کمي پيچيده است و باعث ميشود آنها منابعي سختياب به نظر آيند.
رابرتسون ميگويد: «بزرگترين چالش در مسير توليد پايدار اين سوختها، لزوم استفاده از ميليونها هکتار از زمينهاي ايالات متحده براي رشد محصولات فراهمکننده آن است.» او در ادامه و در توضيح اين مسئله با طرح پرسشهايي چالشهاي پيش روي اينگونه طرحها را يادآوري ميکند: «آيا ميتوانيم اين کار را بدون تهديد امنيت غذايي جهان، کاهش تنوع زيستي يا کاهش منابع آب زيرزميني انجام دهيم؟ تا چه مقدار بايد مصرف را افزايش داد؟ اين منافع تجاري تا چه حد منجر به سود زيستمحيطي واقعي ميشوند؟ آيا همکاريهايي وجود دارد که بتوانيم آنها را ترويج و گسترش دهيم؟»
بر پايه بيش از يک دهه تحقيقات تجربي، رابرتسون و همکاران او در مرکز تحقيقاتي انرژي زيستي از دانشگاه MSU، دانشگاه ويسکانسين و دانشگاه مريلند، چند راهکار براي مقابله با چالش مديريت پيچيده سوختهاي زيستي سلولزي و سازگاري با شرايط محيطي براي توليد آنها را شناسايي کردهاند.
اصل اول اينکه مطالعات اين پژوهشگران نشان ميدهد که چگونه رشد و پرورش گونههاي بومي هر منطقه در سرزمينهاي حاشيهاي (که به دليل باروري پايين يا ساير دلايل، ديگر براي توليد مواد غذايي مورد استفاده قرار نميگيرند) به رشد امنيت غذايي منطقه کمک ميکند و بيشترين ظرفيت را براي کاهش تاثيرات منفي آب و هوايي و بهبود وضعيت تنوع زيستي فراهم ميآورد. نکته دوم حائز اهميت اين است که انتخاب محصول نقشي کليدي در اين فرايند دارد. گونههاي بومي دائمي يا چندسالزي نسبت به گونههاي يکسالزي، نتايج زيستمحيطي بهتري به دست ميدهند؛ اما بايد توجه داشت که هيچ محصولي براي همه مکانها ايدهآل نيست. در برخي موارد، مخلوطي از گونههاي دائمي و يکسالزي بهترين نتايج را به ارمغان ميآورند. و در نهايت اصل سوم اينکه به دليل گرم شدن کره زمين و ديگر اثرات زيستمحيطي ميبايست از مصرف کود نيتروژن اجتناب شود يا استفاده از آن به کمترين ميزان ممکن برسد.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان