چگونه باید از سه تلهای که میتواند شرکتهای پیشرفته را به دام بیندازد، جلوگیری کرد

شرکتها عصر درخشان خود را از دست دادند

شرکتها عصر درخشان خود را از دست دادند

 

شرکت‌هاي بزرگ زيادي بودند که  در دهه هشتاد ميلادي ورشکسته و ضعيف شدند و در نهايت رشد آن‌ها متوقف شد. تنها تعداد محدودي از اين شرکت‌ها رشد خود را با شرکت‌هاي بزرگي که تازه ظهور کرده بودند،  هماهنگ کردند. جنرال موتورز و فورد کارخانه‌هاي بزرگ ماشين‌سازي در سال 1985 بودند که در دهه اخير وارد سقوطي گيج‌کننده شده‌اند و در حال از دست دادن نقدينگي و سهم بازار هستند. اين دو شرکت در تلاش براي رسيدن بازارهاي منطقه‌اي پيشين خود هستند. شرکت‌هاي صنعتي بزرگي بودند که مانند ITT با تغيير ساختار خود را به Fortune 500 بدل کردند. در حالي‌که بانک‌ها و تکنولوژي شرکت‌هايي مانند Walmart، Verizon را ورشکسته کرد وDigital Equipment  و Wang Laboratories شرکت‌هاي برجسته قطعات کامپيوتري به طور کامل ناپديد شدند. حتي شرکت‌هايي بزرگي مثل اپل و  IBMنيز به پرتگاه‌هايي خيره شده بودند و در نهايت براي رسيدن به موفقيت به جراحي‌هاي دردناکي دست زدند.

قاعدتا خيلي از شرکت‌ها هيچ‌گاه در اوج نبوده‌اند و مي‌ترسيده‌اند جايگاهشان را از دست دهند. پروفسور ويچي گويندارا جان استاد دانشگاهDartmouth Tuck  معتقد است شرکت‌هاي موفق به طور ناخودآگاه در خطر  افتادن در سه تله‌اند. اين دام‌ها حتي مي‌تواند روز‌هاي باشکوه، اما زودگذري را خلق ‌کند. نخستين تله، فيزيکي است و به سرمايه‌گذاري‌هاي بزرگ و بيشتر در سيستم‌هاي فرسوده يا تجهيزاتي که از به‌روزرساني ممانعت مي‌کنند، مربوط است. تله دوم وقتي است که در برخي از شرکت‌ها مديران بر آن چيزي که به ظاهر باعث موفقيت‌شان مي‌شود، متمرکز مي‌شوند و در توجه کردن به مسئله جديدي که جايگزين آن مي‌شود، شکست مي‌خورند. مي‌توان اين تله را تله رواني دانست. تله سوم، تله استراتژيک است؛ زماني که شرکت‌ها تنها به بازار‌هاي موجود توجه مي‌کنند، از پيش‌بيني آينده ناتوانند. برخي از شرکت‌هاي بدشانس گرفتار هر سه دام مي‌شوند.

امروزه با تغيير سريع تکنولوژي، سقوط و صعود شرکت‌ها حتي سريع‌تر از گذشته رخ مي‌دهد. ليست زير چندين شرکت را که در صنايع خود نوآوري نداشتند و عصر خود را از دست دادند، معرفي مي‌کند. اين موضوع موجب شرمساري نيست، چراکه بسياري از اين شرکت‌ها ساختار خود را در فضايي رقابتي حفظ کردند و روزگاري به يکي از بزرگ‌ترين شرکت‌ها بدل شدند. در عوض داستان اين شرکت‌ها راه از دست دادن فرصت‌ها را نشان مي‌دهد و به طور قطع رويکرد‌هاي مناسبي را براي شرکت‌ها فراهم مي‌کند؛ درسي که مي‌تواند براي شرکت‌هاي بزرگ و کوچک کاربردي باشد؛ شرکت‌هايي که از لغزشي نامطلوب به موفقيتي مطلوب رسيده‌اند يا شرکت‌هايي که روز‌هاي اوج خود را براي هميشه از دست دادند و تنها در تلاش براي بقا به پيرواني از شرکت‌هاي نوآور و نوظهور بدل شدند.

 

شرکت بلاکباستر

اين شرکت زنجيره‌اي ويدئو‌هاي اجاره‌اي در موج انتقال از وي‌اچ‌اس به دي‌وي‌دي دوام آورد، اما در تغيير بزرگ بعدي و در تطبيق خود با آن شکست خورد. بلاکباستر آن‌چنان کند بود که وقتي نتفليکس شروع به ارسال فيلم از طريق ايميل کرد، شرکت‌هاي تلفن و کابل‌هاي محلي شروع به ارائه پيشنهاد video-on-demand (ويدئو بر‌اساس تقاضا) کردند و شرکت Redbox شروع به اجاره دادن ويدئوها (هر شب يک دلار) از طريق ماشين‌هاي فروش کرد. حالا که ويدئوها به جريان گوشي‌ها و کامپيوتر‌ها پيوسته‌اند، سيستم خرده‌فروشي سنتي بلاکباستر به طرز نااميدکننده‌اي منسوخ شده است. اين شرکت در حال بستن صدها مغازه، بالا آوردن بدهي و تقليد کردن از برخي رقباي خود براي به دست آوردن شانسي دوباره است. بلاکباستر هيچ‌وقت نتوانست موقعيت گذشته خود را پيدا کند و شرکتي که در صنعت خود پيشرو بود، اکنون به پيرو تبديل شده است.

 

شرکت دل

برگرديم به زماني کهIBM و Hewlett-Packard بيشتر محصولات خود را از طريق مغاره‌ها به فروش مي‌رساندند، اما دل ايده‌هاي متفاوتي در سر داشت؛ دل واسطه‌ها را حذف مي‌کرد و محصول خود را به طور مستقيم به دست مشتريان مي‌رساند. زماني که اينترنت رسيد، دل چراغ خاموش بود و رقبا به هر دري مي‌زدند تا بتوانند با فروش سرسام‌آور اين شرکت رقابت کنند. اما ده سال بعد دل براي آغاز جايگزين کردن دستگاه‌هاي موبايل با پي‌سي‌ها دل‌دل کرد و ماشين‌هاي ارزان آسيايي سودآوري آن را کاهش دادند و مشتريان بزرگ شروع به تقاضاي مداوم سرويس‌هايي که محدود به سخت افزار‌ها نمي‌شد، کردند. دل با ميني لپ‌تاپ‌ها، گوشي‌هاي هوشمند و ساير محصولات مرسوم، عقب‌ماندگي خود را تلافي کرد، اما او اکنون به عنوان تعقيب‌کننده گروه‌هاي ديگر شناخته مي‌‌شود.

 

شرکت ايستمن کداک

اين شرکت نزديک به يک قرن به عنوان موفق‌ترين توليدکننده دوربين‌هاي تجاري شده شناحته مي‌شد. پيشرفت‌هاي غيرمنتظره‌اي همچون توليد دوربينBrownie  در دهه اول قرن بيستم، فيلم رنگي Kodachrome در دوربين‌هاي فيلم دستي و توليد دوربين‌هاي ظهور فيلم فوري Instamatic. اما با توسعه عکاسي ديجيتال، چاپ‌هاي نوين، نرم‌افزار‌ها، فايل‌هاي اشتراک‌گذاري و اپليکيشن‌هاي شخص ثالث که کداک به عمده آن‌ها بي‌توجه بود، قصه اين شرکت رو به پايان رفت.

در اواخر دهه هشتاد ميلادي تلاش کرد تا حوزه فعاليت خود را در صنايع وابسته دارويي، تراشه‌هاي حافظه، تصويربرداري بهداشتي و درماني، مديريت اسناد و بسياري زمينه‌هاي ديگر گسترش دهد، اما جادوي کداک هيچ‌گاه بازنگشت. ارزش سهام اين شرکت در حال حاضر حدود 96 درصد زير نقطه اوج قيمت آن در سال 1997 است.w

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZW9c