آسیب شناسی فعالیت های نوآورانه در کشور در گفت و گو با سیدکامران باقری
فرهنگ و اقتصاد نفت محور سد راه رسیدن به نوآوری
فرهنگ و اقتصاد نفت محور سد راه رسیدن به نوآوری
آسیب شناسی فعالیت های نوآورانه در کشور در گفت و گو با سیدکامران باقری
داستان از جایی شروع شد که ما به عنوان کشوری نفت خیز شناخته شدیم. شناخته شدن ایران به این عنوان تنها به مناسبات جهانی ختم نشد، بلکه نفت تبدیل به فرهنگی شد که به مردم می گفت نیازی به کار کردن و نوآوری وجود ندارد و دولت می تواند از محل درآمدهای نفتی، سفره رنگارنگی را برای تمام افراد جامعه فراهم کند. این دیدگاه کم کم در همه ارکان جامعه رسوخ کرد؛ از اقتصاد تا فرهنگ را درنوردید و حاصلش سبب شد نتوانیم همگام با دنیا در روزگار نوآوری و فناوری قدم برداریم. اما خوشبختانه چند سالی است که با علم به این فرهنگ غلط، درصدد جبران برآمده ایم. البته این مسیر ناهموار و دشوار است.
دکتر سیدکامران باقری از مشاوران و مدرسان سرشناس مديريت نوآوری و مالکيت فکری و عضو هيئت مديره انجمن مديريت فناوری ايران است. او که مدرک دکترای مديريت نوآوری را از دانشگاه سانتانا ايتاليا و کارشناسی ارشد حقوق مالکيت فکری را از دانشگاه تورين ايتاليا دریافت کرده، علت پایین بودن امتیازمان در شاخص جهانی نوآوری را فرهنگ نفتی می داند.
باقری با بیان این که فرهنگ و اقتصاد نفت محور با کل جامعه عجین شده است، گفت: «تا این فرهنگ در بافت جامعه ما وجود دارد، تبدیل شدن به اقتصاد نوآور میسر نخواهد شد. نوآوری باید به جریان اصلی در اقتصاد کشور و رفتار ما تبدیل شود.» دکتر سیدکامران باقری، مشاور نوآوری و عضو هیئت مدیره انجمن مدیریت فناوری ایران، در گفت وگو با نشریه دانش بنیان گفت: «گسترش فعالیت های نوآورانه باید به جریان اصلی در اقتصاد کشور تبدیل شود و در دل تصمیمات کلیدی اقتصادی کشور قرار گیرد. معتقدم چنین اتفاقی هنوز در اقتصاد کشور نیفتاده است و به رغم صحبت هایی که در خصوص نوآوری می شود، هنوز جریان اقتصادی کشور ارتباطی با نوآوری ندارد.
باقری در خصوص این که نوآوری در ایران در چه جایگاهی قرار دارد، بیان کرد: «در صد سال اخیر اقتصاد، صنعت و فرهنگ متکی به نفت در کشور شکل گرفته و ریشه دوانیده است. نوآوری در چنین اقتصاد، صنعت و فرهنگی جایگاه ندارد.»
وی افزود: «باید این را به عنوان پیش فرضی برای حوزه نوآوری پذیرفت که حتی بسیاری از قوانین و قواعد نوشته و نانوشته اقتصاد ایران بر پایه سوداگری و تجارت مواد خام شکل گرفته اند و ترویج و حمایت از فعالیت های نوآورنه در آن ها جایی ندارد.»
باقری توضیح داد: «با بافتی در کشور مواجه هستیم که بیش از صد سال قدمت دارد و تغییر این ساختار نفت محور بسیار دشوار است. قواعد و سازوکار حاکم بر آن هم با نوآوری سازگار نیست. این گفته به این معنا نیست که نوآوری در ایران وجود ندارد یا در ایران نمی توان نوآوری کرد، بلکه با توجه به این بافت نامساعد، نوآوری نمی تواند مقیاس بگیرد و فراگیر شود.»
وی در خصوص این که بیشترین فرصت های نوآوری در ایران در چه عرصه ای است، توضیح داد: «اعتقاد من بر این است که چون سبک زندگی ما در ایران بر پایه نوآوری نبوده، فرصت و فضا برای نوآوری بسیار زیاد است. به طور قطع در تمامی صنایع کشور فضا برای فعالیت های نوآورانه فراوان است.»
این صاحب نظر در ادامه اظهار کرد: «در همه حوزه ها یعنی از صنایع سنتی گرفته تا پیشرفته و از صنایع فرهنگی و خلاق گرفته تا صنایع تولیدی، فرصت های بسیار زیادی برای نوآوری وجود دارد.»
سیدکامران باقری با تاکید بر این که خاستگاه نوآوری، اقتصاد است و نوآوری خارج از اقتصاد مفهومی ندارد اظهار کرد: «نوآوری برای رشد اقتصادی مطرح می شود و با رشد و ارزش آفرینی بنگاه های اقتصادی گره خورده است. بنابراین رشد اقتصادی بدون نوآوری قابل تصور یا دست کم پایدار نیست. تمامی سازوکارهای سیاستی در حوزه اقتصاد، از جمله مقررات واردات و صادرات را می توان به گونه ای تنظیم کرد که مولد نوآوری باشد. بنابراین سیاست های اقتصادی هم می تواند باعث شکوفایی نوآوری شود و هم می تواند به آن آسیب بزند. سیاست های اقتصادی و صنعتی کشور تا به امروز مولد نوآوری نبوده است.»
باقری تصریح کرد: «موضوع نوآوری را می توان در دو سطح ملی و بنگاهی بررسی کرد. در سطح ملی یعنی چه سیاست هایی می تواند مولد نوآوری باشد یا این که بهتر است کدام نوآوری ها در سطح ملی در اولویت قرار گیرند. در سطح بنگاهی یعنی کمک به شرکت های دولتی یا خصوصی برای نوآورتر شدن. تمرکز من بر کمک به شرکت های خصوصی ایرانی برای نوآوری بهتر و بیشتر است. دستاوردهای همین شرکت ها گواهی بر این است که با وجود تمام مشکلات و مساعد نبودن سیاست های کلان اقتصادی، نوآوری در صنعت ایران شدنی و سودآور است.»
وی در خصوص مالکیت فکری و جایگاه آن در ایران بیان کرد: «نظام مالکیت فکری به عنوان یکی از زیرساخت های نوآوری، عملکرد بسیار ضعیفی داشته است. مالکیت فکری ابعاد چندگانه ای دارد که عبارتند از اقتصادی، حقوقی و مدیریتی. اگر چه ورودی های نوآوری در کشور بهبودهایی داشته اما به دلایلی از جمله ضعف زیرساخت مالکیت فکری، خروجی نوآوری در کشور ضعیف بوده است.»
این صاحب نظر تاکید کرد: «برای نمونه اگر گزارش های شاخص های جهانی در سال 2018 را ببینید، رتبه ایران در نوآوری 65 است. اما رتبه ایران از نظر عملکرد نظام مالکیت فکری بی شک جزو صد کشور اول نیست و تناسبی با توانمندی فنی و علمی کشور ندارد. به عنوان نمونه، زیمبابوه که از نظر پشتوانه علمی و فنی فاصله بسیار زیادی از ایران دارد، از نظر عملکرد نظام مالکیت فکری ده ها سال از ایران جلوتر است.»
وی افزود: «در زمینه ارتقای نظام مالکیت فکری فعالیت های محدودی انجام شده که همان ها هم به دلیل عدم شناخت دقیق ابعاد مختلف این نظام، اثربخشی لازم را نداشته اند.»
باقری گفت: «به شدت معتقدم شکل گرفتن و استحکام اقتصاد دانش بنیان بدون وجود یک نظام مالکیت فکری قدرتمند مزاح است.»
این صاحب نظر نوآوری در ادامه خاطرنشان کرد: «در کشوری که نظام مالکیت فکری ضعیفی دارد هیچ گاه بازار دانش و فناوری شکل نمی گیرد و زمانی که این بازار شکل نگیرد امکان قدرت گرفتن اقتصاد دانش بنیان به معنای واقعی وجود ندارد.»
وی تصریح کرد: «حوزه مالکیت فکری حوزه ای حاکمیتی است یعنی حق انحصاری محدودی است که از طرف حاکمیت به افراد نوآور داده می شود تا برای نوآوری و ارزش آفرینی اقتصادی انگیزه داشته باشند. بنابراین حاکمیت و نقش آن را نمی توان نادیده گرفت. بخش دیگر ترویج خلق و ارزش آفرینی از دارايي های فکری و ایجاد فرهنگ آن در کشور است. نقش مردم و بنگاه های اقتصادی در این زمینه کلیدی است. برای ارتقای نظام ملی مالکیت فکری، هردوی این موارد نیازمند ارتقای جدی هستند.»
باقری در خصوص وضعیت مالکیت فکری در ایران اظهار کرد: «نظام مالکیت فکری دارای وجوه اقتصادی، حقوقی و مدیریتی است. در ایران تنها به وجهه حقوقی و اداری آن پرداخته شده و گام هايی در این زمینه برداشته شده. اما وجه حقوقی جزئی از کل محسوب می شود. خاستگاه مالکیت فکری اقتصاد است چرا که برای نوآوری اقتصادی به چنین حقوقی نیاز بوده است. در ایران دو وجه اقتصادی و مدیریتی مالکیت فکری به کلی نادیده گرفته شده است. بنابراین اگر قصد ارتقای نظام مالکیت فکری را داشته باشیم باید با شناخت کامل و دقیق، به تمام وجوه آن نظر داشته باشیم.»
وی مهم ترین چالش های پیش روی مالکیت فکری و نوآوری را اقتصاد و فرهنگ نفتی دانست و گفت: «نفت و حضور طولانی آن در این کشور فرهنگ ويژه ای درست کرده که من آن را «نفت سیرتی» نامیده ام. نفت سیرتی تنها مختص به مدیران دولتی نیست. این فرهنگ تا حدودی در کل ارکان و تک تک افراد جامعه رسوخ پیدا کرده است. نوآوری، نوعی سبک زندگی است که در نقطه مقابل نفت سیرتی است.»
باقری در پایان این گونه توضیح داد: «با جامعه ای مواجه هستیم که برآیند آن از خرید و انباشت و نمایش خریده های خود، که عمدتا مبتنی دانش و فناوری خارجی است، لذت می برد اما لذت آفرینش و نوآوری را درک نمی کند. ریشه بسیاری از مشکلات کشور به این فرهنگ نفتی و نفت سیرتی برمی گردد. این فرهنگ در طی صد سال شکل گرفته به این مرحله رسیده است. بنابراین تغییر آن به فرهنگی نوآورانه کاری دشوار و زمانبر است و تا این فرهنگ نفتی تغییر نکند، پیشرفت چشمگیری در حوزه اقتصاد دانش بنیان به وجود نخواهد آمد. این تغییر فرهنگ نیز اتفاقی و خودبه خودی رخ نخواهد داد و نیاز به برنامه ریزی و اقدامات گسترده اما هوشمندانه ترویجی دارد.»
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان