کنکاشي در ريسک استراتژيک

چالشهای تازه دنیای اقتصاد


شرکتهاي دانش ‌بنيان نيز همچون ديگر شرکتها و توليدکنندگان به طور طبيعي با ريسکهايي متفاوت روبهرو هستند. ريسک محيط کسبوکار، ريسکهاي عملياتي، ريسکهاي مالي از جمله ريسکهايي است که تمامي شرکتها با ماهيتي تجاري با آن مواجه ميشوند. در کنار اين موارد ريسکي اساسي در فضاي کسبوکار در حال شکلگيري است که بيتوجهي به آن مشکلساز است و بهويژه شرکتهاي دانش ‌بنيان و شرکتهاي استارتآپي بدون توجه به اهميتها و ضرورتهاي آن نميتوانند مسير موفقيتآميزي را طي کنند. در نوشتار زير که بر اساس نظرسنجي از چندين شرکت بزرگ در چهار گوشه جهان نگارش شده، به مديريت استراتژي ريسک و اهميت آن در دنياي جديد اقتصاد پرداخته شده است.
مديران تجاري جهان اظهار داشتهاند که درک آنها از دنياي ريسک استراتژيک در حال تغيير است. اينجا چگونگي آن را توضيح ميدهيم.
مديريت ريسک به طور موثر هميشه معيار موفقترين شرکتها بوده است؛ اما محيط تجارت پرخطر امروز، اعتمادبهنفس مديران را در به نتيجه رسيدن برنامه‌ ها و استراتژيهايشان با چالش روبهرو ميکند. دليل اصلي آن اين است که ريسک استراتژيک - آن دسته از استراتژيهايي که توسط تصميمات استراتژيک تجاري گرفته شدهاند يا بر آنها تاثير ميگذارند - ميتوانند بسيار سريعتر از گذشته ضربه بزنند. اين ريسکها از سوي ترندهاي تجارت پرسرعت و نوآوريهاي تکنولوژيکي مانند رسانه‌ هاي اجتماعي، تلفن همراه و کلانداده تسريع ميشود. شرکتهايي که از نوآوري عقب ميمانند، بهسرعت قرباني دوقلوي خبيث نوآوري - اختلال ميشوند. اين تنها يکي از دلايلي است که که مديريت ريسک استراتژيک تبديل به اولويتي مهم براي بسياري از مديران شده است.
فيل مکسول، مديرعامل مديريت ريسک شرکت کوکاکولا، ميگويد: «قبلا اينگونه بود که اگر ريسکهاي خاصي اتفاق ميافتاد، يک شرکت به اندازه زمان چرخه اخبار فرصت براي واکنش نشان دادن به آن، زمان در دسترس داشت.» در حال حاضر سرعت ريسکها بسيار بيشتر است و به همين دليل بايد بيشتر آمادگي داشت و نسبت به گذشته بايد با سرعت بيشتري واکنش نشان داد. اين يکي از بزرگترين تفاوتهاي امروز در مقايسه با حتي سه يا چهار سال گذشته است.
در يک پژوهش جديد، ما به اسناد بسياري مهمي دست يافتيم که بسياري از تجارتهاي ديگر در سراسر جهان نيز ديدگاه جديدي را از دنياي ريسک برگزيدهاند. اين پژوهش را در بهار سال 2013 فوربس اينسايتس به نمايندگي شرکت دلو ايته، با نظرسنجياي جهاني درباره شيوه‌ هاي مديريت ريسک استراتژيک در بيش از 300 شرکت بزرگ در سراسر جهان انجام داده است. در اين نظرسنجي، دلو ايته قصد داشت تا درک بهتري از اين سوال که چگونه تجارتها ميتوانند موثرتر ريسک استراتژيک را اکنون و در آينده مديريت کنند، داشته باشد. اين نظرسنجي گستره بزرگي از مشکلات و سوالات را بررسي کرد نظير: تا چه ميزان شرکتها در زمان بسط و ارزيابي استراتژي تجاري خود ريسکها را مد نظر قرار ميدهند؟ از کدام ريسکهاي استراتژيک بايد حتما دوري کرد يا حتما اتخاذ کرد؟ تاثير استراتژيک تکنولوژيهاي جديد چيست و کدام سرمايهگذاريها براي مديريت ريسکها و بهره جستن از فرصتهاي جديد حياتي است؟ همچنين، حتي اگر استراتژي يک شرکت بيعيب و نقص اجرا شود، چه ريسک هاي ديگري به تجارت صدمه ميزند؟ به طور کلي نقاط عمده مورد توجه نظرسنجي شامل هماهنگي استراتژي و ريسک، بازبيني کردن سرمايهگذاريهاي استراتژيک و ديدگاه‌ هاي در حال ظهور مديريت ريسک استراتژيک بوده است.
اگرچه برخي از يافته‌ ها آنچه را که قبلا بسياري از افراد به آن باور داشتند، تقويت کرد، اما غافلگيريهايي هم در خود داشت. اينجا بعضي از يافته‌ هاي کليدي پژوهش را ارائه ميدهيم:
- ريسک استراتژيک به يک نقطه تمرکز اصلي بدل شده است. 81 درصد از شرکتهاي تحت نظرسنجي در حال حاضر صريحا به مديريت ريسک استراژيک ميپردازند، به جاي محدود کردن توجهشان به بخشهاي سنتي ريسک از جمله ريسک عملياتي، مالي و compliance (ريسک مجازاتهايي که براساس قانون يا مقررات وضع ميشوند). همچنين بسياري از شرکتها ديدگاهي گسترده درباره ريسک استراتژيک دارند که نهتنها بر چالشهايي که ممکن است يک استراتژي خاص را به شکست برساند، بلکه بر هر ريسک بزرگي که ميتواند موقعيت و عملکرد طولانيمدت شرکت را تحت تاثير قرار دهد، تمرکز ميکنند.
- اکثر شرکتها نهتنها مديريت ريسک استراتژيک را در اولويت بالاتري قرار دادهاند؛ بلکه نحوه انجام دادن آن را هم تغيير دادهاند. در حقيقت تقريبا تمامي پاسخدهندگان (94 درصد) روش مديريت ريسک استراتژيک خود را طي سه سال گذشته تغيير دادهاند. اين اعداد در آسيا - اقيانوس آرام کمي بيشتر (96 درصد) و در اروپا، خاورميانه و آفريقا (EMEA) کمي کمتر (91 درصد) است.
- يک بهسازي کليدي اين است که بيشتر شرکتها تحليل ريسک استراتژيک خود را در کل استراتژي تجاري و فرايند برنامهريزي خود ادغام ميکنند و به نظر ميرسد که اين ادغام نتيجه ميدهد. در ميان شرکتهاي مورد نظرسنجي قرار گرفته، در حال حاضر 61 درصد باور دارند برنامه‌ هاي مديريت ريسک عملکردي حداقل بايد متناسب با پشتيباني از رشد و اجراي استراتژي تجاري باشند.
- مديريت ريسک استراتژيک اولويت مديرعامل و هيئت مديره هستند. دوسوم (67 درصد) شرکتهاي تحت نظرسنجي قرار گرفته بيان داشتهاند که مديرعامل، هيئت مديره و کميته هيئت مديره ريسک بر مديريت ريسک استراتژيک نظارت دارند.
- ريسک اعتبار در حال حاضر بزرگترين خطر نگرانکننده است. اين تا حد زيادي به دليل افزايش رسانه‌ هاي اجتماعي است که امکان برقراري ارتباط آني در سراسر جهان را فراهم کرده و کنترل نحوه مشاهده شدن شرکتها در بازار را مشکلتر ميکند.
- تکنولوژيهاي ديگري نيز تاثير عمدهاي بر تجارت و چشمانداز ريسک دارد. اکثر شرکتهاي نظرسنجي شده (53 درصد) بر اين باورند که فراهمسازان و مزاحمهاي تکنولوژي از جمله رسانه اجتماعي، موبايل و کلانداده ميتواند مدل تجاري تثبيت شده آنها را تهديد کند و 91 درصد استراتژي تجاري خود را از زمان ظهور اين تکنولوژيها تغيير دادهاند. اين تکنولوژيها بزرگترين تاثير خود را در سه بخش TMT (97 درصد)، C&IP (96 درصد) و Life Sciences (94 درصد) گذاشتهاند. از نظر منطقهاي، بزرگترين تاثير در آسيا - اقيانوس آرام بوده که 98 درصد پاسخدهندگان استراتژي تجاري خود را تغيير دادهاند.
- انتظار ميرود که در سه سال آينده سرمايه انساني و کانال نوآوري مهمترين داراييهاي استراتژيک باشند که تجارتها نياز به سرمايهگذاري در آنها دارند.
ما در دهه گذشته شاهد انفجار اطلاعات بودهايم - تام فرايدمن در نيويورک تايمز به آن «عطف بزرگ» ميگويد - دنيايي با ارتباطات جهاني گسترده جايگرفته در رسانه اجتماعي، رايانش ابري، اينترنت بيسيم 4G، پهناي باند بسيار پرسرعت، جريان سيستم روي يک تراشه، دستگاه‌ هاي تلفن همراه، تبلتها و غيره. مديريت ريسک در اين دنياي تجارت جديد، بسيار بيشتر از گذشته نيازمند گوش سپاردن به بازخورد مشتري است. سلسلهمراتب پذيرفته شده اطلاعات از جمله روزنامه‌ ها و ديگر رسانه‌ هاي ثبت شده، بهسرعت راه را براي ماتريس چندبعدي اطلاعات هموار کرده است که تنها يک صدا بر آن حاکم نيست. دسترسي به اطلاعات و ديدگاه‌ ها راحتتر و در عين حال کنترل و ارزيابي آنها سختتر شده است. در پاسخ به اين مشکلات و روندها، شرکتها تلاش در بهسازي قابليتها و عملکردهاي مديريت ريسک استراتژيک خود دارند.
معمولا روشهاي سنتي در مديريت ريسک به گزارشهاي مالي و محيط قانوني در حال تحول توجه ميکرد، اما به دليل اينکه آنها به طور کلي مبتني بر گزارشهاي مالي رسيدگي شده بود، استراتژيهاي ريسک و پيشگيريهاي به دست آمده تا حد زيادي توسط عملکرد پيشين و اتفاقات منفي گذشته هدايت ميشدند و لزوما به شناسايي استراتژيهاي ريسک آينده يا پيش ‌بيني عملکرد آينده کمک نميکردند. در نتيجه تمرکز در اين روش بيشتر بر حفاظت از ارزش است تا خلق آن.
اين گزارش نگاهي دقيقتر به نتايج نظرسنجي انجام شده مياندازد و از بينشي عميقتر در رابطه با اينکه شرکتها در اکثر صنعتها و مناطق عمده سراسر جهان چه کاري براي مديريت موثرتر ريسک استراتژيک انجام ميدهند و چطور از مديريت ريسک استراتژيک به عنوان وسيلهاي براي تصميمگيري مطمئنتر و ايجاد ارزش تجاري بيشتر استفاده ميکنند، پرده برميدارد.
چهار نوع ريسک
ما به چهار دستهبندي ريسک اشاره ميکنيم که طبق نظر دلو ايته به طور گستردهاي با آنچه بسياري از شرکتها درباره ريسک فکر ميکنند، همخواني دارد.
1- ريسک استراتژيک ريسکي است که توسط استراتژي تجاري و اهداف استراتژيک يک سازمان ايجاد ميشود.
2- ريسک عملياتي ريسکهاي عمدهاي است که قابليت يک سازمان در اجراي برنامه استراتژيک خود را تحت تاثير قرار ميدهد.
3- ريسک مالي شامل زمينه‌ هايي از جمله گزارشهاي مالي، ارزشگذاري، بازار، نقدينگي و ريسکهاي اعتباري ميشود.
4- ريسک Compliance مربوط به رعايت مقررات قانوني است.
ظهور ريسک استراتژيک به عنوان تمرکز اصلي در تجارت جهاني
نظرسنجي نشان ميدهد که درحال حاضر اکثريت شرکتها (81 درصد) صريحا و به طور موثر به مديريت ريسکهاي استراتژيک ميپردازند و نتايج آن نيز در همه بخشها و صنايع همگام بوده است. علاوه بر اين، بسياري از شرکتها چشماندازي گستردهتر اتخاذ کردهاند که نهتنها بر ريسکهايي که باعث شکست استراتژي خاصي ميشود، بلکه بر ريسکهاي کليدي که بر موقعيت و عملکرد شرکتها اثرگذار است، تمرکز ميکند.
سوال اين است: آيا سازمان شما به مديريت ريسک استراتژيک توجهي مشهود دارد؟






رتو ج. کوهلر مديرعامل، رئيس بخش استراتژي، بانکداري شرکتي و سرمايهگذاري بارکليز ميگويد: «ريسک در خط مقدم فکر همه است، هنگامي که يک استراتژي را طراحي ميکنيم به ريسکهاي مرتبط با آن هم فکر ميکنيم و همچنين اينکه چه ريسکهاي تجاري با دنبال کردن اين استراتژي خاص به حداقل ميرسند.»
اليزابت پاکاد معاون رئيس گروه مديريت ريسک در سانوفي ميگويد: «هنگامي که با ريسک دست و پنجه نرم ميکنيد، مديريت شرکت بايد فعالانه بر ريسکهاي استراتژيک و عرضي تمرکز داشته باشد و بخشهاي تجاري مسئوليت ريسکهايشان را بپذيرند. ريسک استراتژيک مستقيما بر هدفهاي استراتژيک شناسايي شده شرکت همچون تنوع و نوآوري تاثير ميگذارد. مديريت موثر ريسک استراتژيک ميتواند بيشتر از حفاظت از ارزش با اجتناب از نابوديهاي احتمالي باشد؛ در واقع ميتواند با بهره گرفتن از نوسان و عدم اطمينان براي به حداکثر رساندن سود و بهبود موقعيت رقابتي، به ايجاد ارزش کمک کند.
ساندار ج. کارسون معاون رئيس مديريت ريسک سازماني و انطباق شرکت سيسکو ميگويد: «ريسک ترديد و نامعلومي است، اما بايد براي رسيدن به اهدافمان ريسک کنيم، بهخصوص در دوره در حال تغيير. پس ريسک استراتژيک تنها اثرات منفي ريسک نيست، بلکه زيرمجموعه بهينهسازي سود محسوب ميشود. من فکر ميکنم شرکتهايي که دو بخش حفاظت از ارزش و ايجاد ارزش را کشف ميکنند، خود را براي موفقيت آماده خواهند کرد.»

شرکتهاي در حال تغيير چطور ريسک استراتژيک را مديريت ميکنند
شرکتها نهتنها توجه خود را به مديريت ريسک استراتژيک افزايش داده، بلکه روش انجام آن را هم تغيير دادهاند. در واقع تقريبا همه پاسخدهندگان (94 درصد) روش مديريت ريسک استراتژيک خود را طي سه سال گذشته تغيير دادهاند. اين رقم در EMEA کمي کمتر (91 درصد) و در آسيا - اقيانوس آرام کمي بيشتر (96 درصد) بود.
سوال اين است: آيا روش شما در مديريت ريسک استراتژيک در طي سه سال گذشته تغيير کرده است؟









جنيفر ايوانز مدير ارشد ريسک استراليا ANZ در اين خصوص ميگويد: «مديريت استراتژيک ريسک، روشي که هميشه آن را انجام ميدادهايم نيست، بلکه داشتن تفکر مبتکرانه و خلاقانه در مورد تعيين خط مشيهاي ريسکهاي استراتژيک است.»
دکتر جرج کلين مدير ريسک و کنترل داخلي شرکت مالي و کنترلي سايمنز AG ميگويد: «در زمانهاي قبل، ما توجه بسياري به ريسکهاي قابل اندازهگيري داشتيم و تمايل به سنجيدن کميت ريسکها به منظور گزارش آنها به عنوان بخشي از مديريت ريسک شرکتمان؛ اما متوجه شديم که بعضي از ريسکهاي مرتبط ممکن است تنها بعد از چند سال پيامد مالي داشته باشند يا تخمين زدن منطقي زمان پيامد مالي اين ريسکها حتي بسيار سخت باشد. بنابراين تصميم گرفتيم با آگاهي از رويکرد تعريفي ريسک به رويکردي کيفيتر روي آوريم که امکان ادغام soft data (داده‌ هاي غيرقابل اندازهگيري براي مثال ديدگاه‌ ها و نظرات) را براي مسائلي از جمله مقررات، رسانه و اعتبار فراهم ميسازند. اين کار تصويري جامعتر از چالشهاي مقابل شرکت به دست ميدهد.»
ساندا ج. کارسون از شرکت سيسکو نيز ميگويد: «طرز فکر ما در رابطه با ريسک استراتژيک تغيير کرده است. هنگامي که تازه شروع کرده بوديم، تلاش در درک فرايند داشتيم. حالا همانطور که برنامهمان و نظم در ريسک شرکت متحول شده، تفکرمان درباره ريسکهاي استراتژيک هم تغيير کرده است. ما فرايندي مشخص داريم که نظم ريسک شرکتمان را جهت ميدهد و سرمايهگذاريهاي ريسک استراتژيکمان توسط اين فرايند تعيين ميشود. اين برنامه به اندازه کافي منعطف است تا ارتباطمان با آن حفظ شود و هم به اندازه کافي چهارچوب دارد تا ارزشزا باشد و جدي گرفته شود.»

مديريت ريسک با استراتژي تجاري ادغام ميشود
شايد بزرگترين تغيير اين باشد که شرکتها تحليل ريسک استراتژيک را با استراتژي کلي تجاري و فرايند برنامهريزي خود ادغام ميکنند و به نظر ميرسد تلاشهايشان نتيجه داده است. نتايج نظرسنجي نشان ميدهد که 61 درصد شرکتها باور دارند برنامه‌ هاي مديريت ريسک حداقل در حد منطقي و خوب به پشتيباني از رشد و اجراي استراتژي تجاري کمک ميکنند. اين ميزان در EMEA کمي کمتر (51 درصد) و در آمريکا کمي بيشتر (67 درصد) و در آسيا - اقيانوس آرام 63 درصد است. اين به اين معنا نيست که فضاي براي بهبود و بهسازي کامل شده است. طبق نتايج کلي تنها 13 درصد از شرکتها به برنامه‌ هاي مديريت ريسک خود در رابطه با پشتيباني از توسعه و اجراي استراتژي نمره پنج از پنج را ميدهند و 40 درصد آن را ناکافي تلقي ميکنند. نتايج در EMEA به طور قابل توجهي بدتر است که تنها 5 درصد به برنامه مديريت ريسک خود از پنج نمره پنج ميدهند و 49 درصد آن را ناکافي تلقي ميکنند.
سوال اين است: در مقياس يک تا پنج، فکر ميکنيد برنامه مديريت ريسک شما تا چه ميزان از ايجاد و اجراي استراتژي کسبوکار شما پشتيباني ميکند؟ (پنج يعني خيلي خوب)






Cisco نيز در تلاش است تا مديريت ريسک شرکت را با تجارت ادغام کند. ولري اسپيلمن مدير ارشد مديريت ريسک شرکت سيسکو سيستمز ميگويد: «در گذشته اطلاعات را از طريق پرسشنامه يا ارزيابي جمعآوري ميکرديم؛ اما ما قصد داشتيم به جاي تنها پر کردن پرسشنامه، رويکردي بيشتر مشاورهاي براي ERM پيش بگيريم. ما سعي داريم تا به رويکرد حلقه بسته با تجارت برسيم که اطلاعات را جمعآوري ميکنيم و همچنين ثابت کنيم که عملکرد توانمندزاست و ارزش افزوده دارد. ERM در حال بررسي عميقتر ريسکهاي شرکت براي اعتبارسنجي بيشتر اندازهگيري ريسک و تعيين اينکه کدام برنامه‌ ها در جاي خود قرار دارد يا در جهت مديريت بهتر ريسک بايد در جاي خود قرار گيرد، است.»

پيش ‌برندگان مديريت ريسک استراتژيک
دوسوم (67 درصد) شرکتهاي مورد نظرسنجي قرار گرفته بيان ميکنند که مديرعامل، هيئت مديره يا کميته هيئت مديره ريسک بر ريسک استراتژيک نظارت دارند. در EMEA مديريت مديرعامل بسيار کمتر از ميانگين و مديريت هيئت مديره بالاتر است. نظارت عاليرتبه به خصوص در شرکتهاي مصرفکننده معمول است و به دنبال آن شرکتهاي خدمات مالي و TMT قرار دارند.
سوال اين است: چه کسي در درجه اول رويکرد شرکت شما را در مديريت ريسک استراتژيک تعيين ميکند؟







ساندرا ج. کارسون از سيسکو ميگويد: «مديرعاملان، تيم رهبري ارشد و هيئت مديره مشارکت بسيار زيادي با ما دارند. ريسک شرکت بسيار تحت کنترل و نظارت است.»
آکيرا فوجي مدير عامل شرکت PR/IR و CSR بيان ميکند که در پولا اوربيس هولدينگز «هيئت مديران مسئوليت قرار دادن رويکرد استراتژي مديريت ريسک را بعد از نظارت گروه ماموران مسئوليت اجتماعي شرکت بر عهده دارند. به اين دليل که اين گروه عملياتهاي مختلف تجاري داشته و قرار دادن رويکرد ريسک استراتژيک از زواياي متفاوت مهم است، هر گروه شرکت ريسکهاي خود را معين و اندازهگيري کرده تا نيازهاي تجاري خود را تامين کنند. مسائل مهم، از جمله استراتژي ريسک هر گروه شرکت، در جلسه‌ هاي هيئت مديره اوربيس هولدينگز مورد بحث و تصميمگيري قرار ميگيرد.»
دکتر جورج کلين از سايمنز AG ميگويد: «سياست مديريت ريسک ما توسط هيئت مديريتي ما تعيين ميشود، از طرفي ديگر، ساختار سازماني و مسئوليتي در درجه اول در چهار بخش سايمنز قرار گرفته است: انرژي، صنعت، زيرساخت و شهرها و مراقبتهاي بهداشتي. مديران بخشها به همراه دستهبنديهاي منطقهاي و واحدهاي شرکت، برنامه‌ هاي مديريت ريسک را اجرا ميکنند که براي صنعت و مسئوليتهاي خاص آنها طراحي شده و در عين حال با سياست کلي تعيين شده توسط هيئت مديريتي همخواني دارد.»
مشارکت مديرعاملان و هيئت مديران عاليرتبه امروزه شاخص واضح اهميت روزافزون مديريت ريسک استراتژيک است.

اعتبار به عنوان مهمترين ريسک قلمداد ميشود
در حال حاضر اعتبار به عنوان موثرترين منطقه ريسک برآورد ميشود؛ نهتنها به طور کلي، بلکه براي بخشهاي مجزا و جدا هم همينطور است. سه سال گذشته، ريسک بالا در صنايع خدمات مالي قرار داشت و امروز همچنان قرار دارد؛ اما براي مثال در بخش انرژي ريسک اعتبار در سه سال گذشته حتي در پنج ريسک برتر قرار نداشت، اما امروزه اولين ريسک قلمداد ميشود، احتمالا به دليل تيتر اخباري نظير شکستن، نشت نفت و... افزايش ريسک اعتباري مشابه در علوم زيستي و بهداشتي اتفاق افتاده است که به احتمال زياد از اصلاحات مراقبتهاي بهداشتي در ايالت متحده و نگرانيهاي مداوم درباره افزايش هزينه‌ هاي دارويي و خدمات بهداشتي نشئت گرفته است.
سوال. کدام يک از حوزه‌ هاي ريسک بيشترين تاثير را بر استراتژي تجاري شما ميگذارد (2010، امروز و در سه سال آينده)؟
*پاسخدهندگان امکان انتخاب بيش از يک پاسخ را داشتهاند.





اليزابت پاکاد از سانوفي ميگويد: «استراتژي تجاري تغييرات محيطي را در خود ادغام ميکند. ظهور مدلهاي ارتباطي جديد از جمله موبايل، شبکه‌ هاي اجتماعي يکي از اين تغييرات کليدي است که ممکن است بر اعتبار با روشهاي ديگر و سريعتر از قبل تاثير بگذارد. در نتيجه به عنوان شرکتهاي ديگر ما وادار به سازگاري و هشياري روي ريسکهايي شديم که بر اعتبارمان تاثير منفي ميگذارند تا اطمينان حاصل کنيم که دقيق پيش ‌بيني و به طور فعال کنترل ميشوند.»
براساس شرکتهاي تحت نظرسنجي قرار گرفته، تکنولوژيهاي اجتماعي يکي از اصليترين فاکتورهاي افزايش نگرانيهاي مربوط به اعتبار هستند. امروزه با توجه به سرعت و دسترسي جهاني شبکه‌ هاي اجتماعي، شرکتها ريسک بالاتري در از دست دادن کنترل خود بر نحوه ديده شدن دارند.
جنيفر ايوانز از ANZ ميگويد: «يکي از بزرگترين تغييرات در سالهاي اخير در بازار، سرعت بوده است، يکي از تبعات شبکه‌ هاي اجتماعي اين است که شرکتهايي را که دهه‌ ها اعتبار خود را ساختهاند، ميتوان در لحظه به چالش کشيد. مشتريان اين امکان را دارند تا براساس نظرات شبکه‌ هاي اجتماعي، حتي قبل از اينکه زمان دفاع يا پاسخ دادن داشته باشيد، درباره سازمان شما تصميم بگيرند.»

تکنولوژيها قدرت مختل کردن مدلهاي تجاري را دارند
اکثر شرکتهاي نظرسنجي شده (53 درصد) باور دارند که فراهمسازان و مزاحمان تکنولوژياي در حال به وجود آمدن هستند که نهتنها نتايج تجاري را تحت تاثير قرار ميدهند، بلکه مدلهاي تثبيت شده تجاري آنها را هم تهديد ميکنند. در واقع همانطور که پيش رو نشان ميدهيم، پاسخدهندگان به ريسکهاي مدل تجاري در حوزه تاثير گذاري، در هر دو سال 2013 و 2016 رتبه دو دادهاند.
سوال. آيا در نظر شما فراهمسازان يا مزاحمان تکنولوژي حاضر در منطقه مدل تجاري شما را تهديد ميکنند؟





به نظر ميرسد که شرکتهاي واقع در آسيا - اقيانوس آرام که بالاترين درصد از پاسخدهندگان از قبل مدل تجاري خود را تغيير دادهاند، نسبت به شرکتهاي واقع در مناطق ديگر از اين تهديد آگاه هستند (59 درصد). اين ارقام به طور قابل توجهي در EMEA کمتر بود (43 درصد). از ديدگاه صنعتي درصد شرکتهايي که پتانسيل اختلال در مدل تجاري را ميبينند، در علوم زيستي در بالاترين ميزان خود قرار دارد.
پنج تهديد برتر تکنولوژي شامل شبکه‌ هاي اجتماعي (47 درصد)، دادهکاوي و تحليل (44 درصد)، نرمافزارهاي موبايل (40 درصد)، رايانش ابري (38 درصد) و حملات سايبري (36 درصد) است.
در امريکا دادهکاوي و تحليل به عنوان اخلالگر/ فراهمساز تکنولوژي تلقي ميشود، در حالي که در EMEA توجه اصلي به شبکه‌ هاي اجتماعي است (50 درصد). در آسيا شبکه‌ هاي اجتماعي و نرمافزارهاي موبايل به طور مساوي در رتبه اول، هرکدام 51 درصد قرار دارند. ما قبلا متوجه تاثير بسيار بزرگ شبکه‌ هاي اجتماعي بر ريسک اعتباري و در کل بر سرعت و دسترسي جهاني شدهايم. تکنولوژيهاي ديگر از جمله دادهکاوي و تحليل، موبايل و امنيت سايبري هم داراي تاثير بسزايي هستند.







کلانداده و تحليل داده ميتواند به شرکتها براي درک اطلاعات گسترده - و اطلاعات دروغي - که هم در خود و هم از طريق اينترنت (از جمله شبکه‌ هاي اجتماعي) به آن دسترسي دارند، کمک کند. اين فعاليتها شامل مشاهده اخبار، راهنماييها و شايعات مربوط به رقبا و همچنين دنبال کردن يا تاثير گذاشتن بر تغييرات سليقه و نيازهاي مصرفکنندگان ميشود. تمايلات مصرفکنندگان توسط تاثيرات و ترندهاي وسيعتري شکل ميگيرند که ميتوانند از هرجايي که شرکتها تجارت انجام ميدهند، نشئت بگيرند. البته همه داده‌ ها براي ارزيابي ريسک استراتژيک مناسب و باارزش نيستند. بنابراين چالشهاي تحليلکننده داده غربال کردن داده‌ ها، تعيين مهمترين ريسکها و شاخصهاي ريسک و سپس تثبيت يک مدل براي پيگيري و ارزيابي داده و همزمان بهروز کردن مداوم نقشه ريسک استراتژيک است. در شرکت کوکاکولا بر دادهکاوي و تحليل داده تمرکز قابل توجهي ميشود. خصوصا اينکه در حال حاضر شرکت مشغول بحثهايي در رابطه با کلانداده و چگونگي مديريت و نظارت بر داده‌ هاست. فيل مکسول از شرکت کوکاکولا ميگويد: «اگر به مديريت ريسک فکر ميکنيد، فعاليت کليدي اولويتبندي جاهايي است که بايد در آن سرمايهگذاري کنيد. قابليت کنترل کردن داده‌ ها باعث افزايش اين اعتمادبهنفس ميشود که داريد به نوع داده‌ ها و ريسکهاي درست نگاه ميکنيد. کلانداده ميتواند ابزاري براي کمک به درک بهتر شما از ريسکهاي در حال ظهور باشد، اما من فکر ميکنم که براي مردم پيدا کردن راهي براي محدود کردن آن بسيار سخت باشد. سوال اصلي اين است که چطور داده‌ ها را جهت پيدا کردن قسمتهاي معنيدار و مرتبط با سازمان تجزيه کنيم؟»با توجه به اين که سيسکو پيشرويي قابل اعتماد در صنعت تکنولوژي پيشرفته است، يکي از بزرگترين مسائلش ريسک امنيت سايبري است که به هسته تجاري شرکت مرتبط است. والري اسپيلمن از سيسکو ميگويد: «چون ما در صنعت آيتي فعاليت و داده‌ ها را مديريت ميکنيم، فکر ميکنم که حفاظت از اطلاعات - امنيت سايبري يا هر نوع امنيت آيتي، اطلاعات و حفاظت از داراييها - از ريسکهاي مهم براي ماست. مشکل اينجاست که هکرها هميشه يک قدم جلوتر هستند، بنابراين حفاظت از اطلاعات هميشه در صدر ليست خواهد ماند.»
سايمنز نيز تاثير عمده تکنولوژيهاي جديد را تصديق ميکند، اما لزوما آنها را به عنوان تهديدهايي استثنايي نميبيند، ولي آنها را به عنوان بخش استاندارد مديريت ريسک در نظر ميگيرد. جرج کلين ميگويد: «مسائل موبايل، اجتماعي و داده‌ هاي کلان قطعا تاثير ميگذارند، اما آنها به عنوان بخشي از استراتژي ريسک ما تحليل ميشوند. اين بستگي به پختگي استراتژي شما دارد. اگر استراتژي شما تکيه کردن به مجموعهاي از فرضيات ثابت باشد، زماني که تغييرات مختلکنندهاي پيش بيايند، بياييد بگوييم در تکنولوژي آيتي يا پارامترهاي ديگر بازار، اين تغييرات تاثيرات منفي بر مدل تجاري شما خواهند داشت؛ اما اگر در هنگام مواجه با تغيير مختلکننده پويا باشيد، شايد تنها نياز داشته باشيد روش خود را بهتدريج تغيير دهيد.»

تکنولوژيهاي جديد استراتژيهاي تجاري جديد را هدايت ميکنند
فراهمسازان و اختلالگران تکنولوژي سبب شدهاند تا بسياري از شرکتها به استراتژي تجاري خود نگاه دقيقتري بيندازند. در واقع 91 درصد از شرکتهاي مورد نظر سنجي بيان ميکنند که از زمان ظهور نوآوريهاي تکنولوژي بزرگ مانند موبايل، شبکه‌ هاي اجتماعي، کلانداده و بسياري ديگر، استراتژي تجاري خود را تغيير دادهاند.
براساس داده‌ هاي نظرسنجي، اين تکنولوژيهاي جديد بر شرکتهاي همه مناطق و صنايع تاثير ميگذارند؛ اما بعضي حوزه‌ ها نسبت به ديگر حوزه‌ ها بيشتر تحت تاثير آنها قرار ميگيرند. براي مثال بزرگترين تاثير در سه بخش احساس ميشود: TMT (97 درصد)، C&IP (96 درصد) و علوم زيستي (94 درصد). براساس منطقه، بيشتر تاثير در آسيا و اقيانوس آرام بوده که 98 درصد پاسخدهندگان استراتژي تجاري خود را تغيير دادهاند.
سوال. آيا استراتژي تجاري از زمان ظهور موبايل، شبکه‌ هاي اجتماعي، حوزه ديجيتال، کلانداده و ديگر نوآوريهاي تکنولوژي تغيير کرده است؟






«قابليت کنترل کردن داده‌ ها باعث افزايش اين اعتمادبهنفس ميشود که داريد به نوع داده‌ ها و ريسکهاي درست نگاه ميکنيد.» (فيل مکسول، مدير مديريت ريسک شرکت کوکاکولا)
شرکتها بهسازيهاي بهخصوصي در ريسک استراتژيک خود اعمال ميکنند. همانطور که شرکتها براي بهسازي قابليت و عملکرد مديريت ريسک استراتژيک خود تلاش ميکنند، به سه قسمت بهخصوص توجه دارند: افزايش بودجه و تکرار نظارت و مديريت ريسکهاي استراتژيک (52 درصد)، نظارت مداوم ريسکهاي استراتژيک (43 درصد) و افزايش کارکنان مديريتي و اجرايي جهت نظارت بر مديريت ريسک استراتژيک (38 درصد). شرکتهاي مصرفکننده بهويژه در اين سه بخش بسيار سرمايهگذاري ميکنند.
سوال. رويکرد و روش شما چگونه تغيير کرده است؟





والري اسپيلمن از سيسکو ميگويد: «همه اينها به تامين بودجه برميگردد، چه تخصيص منابع باشد، چه تامين بودجه براي انجام پروژه. در زمان کميابي منابع و زماني که اولويتها بيشتر از سرمايه‌ هاي در دسترس است، کار ما کمک به گروه رهبري جهت تصميمگيري تا حد ممکن مطلع است که شامل احتمال ريسک مبادلات و همچنين اولويتهاي رقابتي ميشود.»
«هنگامي که يک استراتژي را طراحي ميکنيم، به ريسکهاي مرتبط با آن هم فکر ميکنيم و همچنين به اينکه چه ريسکهاي تجاري با دنبال کردن اين استراتژي خاص به حداقل ميرسند.» (رتو ج. کوهلر، مدير عامل، رئيس بخش استراتژي، بانکداري شرکتي و سرمايهگذاري بارکليز)
بسياري شرکتها در حال صيقل دادن تعريف خود از ريسک استراتژيک هستند. طبق نظرسنجي 66 درصد از شرکتها تعريفي مشترک از ريسک استراتژيک را براي خود مشخص کردهاند که سه صنعت پيشروي آن هستند: TMT (74 درصد)، انرژي (74 درصد) و FSI (72 درصد). براساس منطقه، اين اعداد نسبتا سازگارند. EMEA تقريبا کمتر از ميانگين (62 درصد) و آسيا - اقيانوس آرام تقريبا بالاتر (71 درصد).
به علاوه بيش از نيمي از پاسخدهندگان اظهار داشتهاند که اين تعريف شامل ريسکهاي مرتبط با موقعيتهاي رقابتي و ارزش شرکت ميشود که شرکتهاي مصرفکننده در انتخاب اين چشمانداز گسترشيافته از ريسک استراتژيک پيشرو بودهاند.
شايد سايمنز در آلمان گسترشيافتهترين تعريف را نسبت به همه داشته باشد. دکتر جرج کلين سايمنز AG ريسک استراتژيک را اينگونه تعريف ميکند: «همهچيز، هر مانع و مشکلي که پتانسيل اين را داشته باشد تا به طور موثر بر دستيابي به اهداف استراتژيک ما تاثير بگذارد.»
سوال. آيا شرکت شما تعريفي مشترک براي اصطلاح «ريسک استراتژيک» دارد؟






سازمانها با ريسکهاي رسانه‌ هاي اجتماعي دست و پنجه نرم ميکنند
نيمي از پاسخدهندگان نظرسنجي ما اظهار داشتهاند که کاربران فعال يا بسيار فعال شبکه‌ هاي اجتماعي هم به دلايل شخصي و هم به دلايل کاري هستند؛ 63 درصد بيان داشتهاند که نگرانيهاي مربوط به اطلاعات محرمانه ريسک اصلي استفاده از شبکه‌ هاي اجتماعي و ديگر تاکتيکهاي ديجيتالي براي دستيابي به اهداف استراتژيک سازمان است؛ 55 درصد نگرانيهاي امنيتي را عنوان کردهاند.
آکيرا فوجي عنوان ميکند: «بعضي از برندهاي پولا اوربيس هولدينگز از رسانه‌ هاي اجتماعي جهت برقراري ارتباط موثر با مشتريان استفاده ميکنند و هيچ مشکلي براي شرکت و استفاده شخصي شناسايي نشده است. مشکل با رسانه اجتماعي حجم زياد اطلاعات در دسترس و سرعت پخش آنهاست که ريسک گردش اتفاقي شايعات منفي را به وجود ميآورد. سرپرست رسانه ما استفاده [داخلي] از رسانه‌ هاي اجتماعي را محدود کرده و به طور مرتب به نظارت بر استفاده مناسب از اطلاعات ميپردازد. همچنين ما سياستي را براي استفاده شخصي از رسانه‌ هاي اجتماعي در نظر گرفتهايم و جلساتي جهت آموزش ريسکها [براي کارکنان] برگزار ميکنيم.»
چارلز ويلسون، معاون رئيس ارتباطات شرکت سيسکو، ميگويد: «ما رويکردي دو مرحلهاي به رسانه‌ هاي اجتماعي داريم. ما داراي يک سياست و راهنما هستيم که براي کارکنانمان فراهم ميکنيم تا اطمينان حاصل کنيم که در زمان شرکت، حتي در زمان شخصيشان، در فضاي رسانه‌ هاي اجتماعي از طرف شرکت از آنچه در معرض خطر است آگاه باشند.»

کاهش ريسک با سرمايهگذاري در داراييهاي استراتژيک
بسياري از پاسخدهندگان (47 درصد) سرمايه انساني را - که شامل کارکنان، شرکا و پيمانکاران است - به عنوان دارايي استراتژيک ميبينند که ارزش سرمايهگذاري دارد. کانال نوآوري دارايي ديگر استراتژيکي است که با سرمايه انساني مرتبط است و بسياري از پاسخدهندگان (23 درصد) آن را قابل سرمايهگذاري ميبينند. همچنين بسياري از پاسخدهندگان (26 درصد) سرمايه مشتري را به عنوان يکي از بخشهاي مهم سرمايهگذاري ميدانند.
سوال. کدام داراييها بيشترين ارزش استراتژيک را براي سازمان شما دارد و خواهد داشت؟ (پاسخدهندگان امکان انتخاب بيش از يک مورد را داشتند.)











جنيفر اوانز از ANZ ميگويد: «نوآوري و قابليت جلو افتادن از بازار رقابتي ريسک استراتژيکي کليدي همه سازمانهاست؛ چه سازمانهاي بانکي و چه سازمانهاي دارويي. فکر ميکنم که سازمانهاي واقعا تمايزيافته سازمانهايي هستند که ميتوانند با مسائل ريسک استراتژيک، چه همين حالا و چه در آينده، توسط افراد بااستعدادي که در قله نوآوري هستند، دست و پنجه نرم کنند. در صورتي که سازمان شما عمق نداشته باشد، شما سرمايه انساني يا ريسک توانايي افراد را داريد. اگر سازمان به اندازه کافي عمق داشته باشد، ميتواند محيط خود را مديريت کنيد؛ اما اگر به يک شخص کليدي متکي هستيد، ريسک سرمايه انساني داريد.»
«در صورتي که سازمان شما عمق نداشته باشد، شما سرمايه انساني يا ريسک توانايي افراد داريد. اگر سازمان به اندازه کافي عمق داشته باشد، ميزان از دست دادن کارمندهاي خوب به سازمانهاي ديگر کاهش ميابد. اما اگر به يک شخص کليدي متکي هستيد، ريسک سرمايه انساني داريد.»
سيسکو ديدگاهي مشابه درباره رابطه حياتي بين سرمايه انساني و نوآوري دارد. والري اسپيلمن ميگويد: «بهخصوص در رابطه با آيتي نوآوري يکي از اولويتهاي بزرگ - اگر بزرگترين نباشد - محسوب ميشود. چطور به نوآوري ادامه دهيم؟ نياز به سرمايه انساني - مهارتها و تخصصهاي مناسب - داريد. نياز داريد در تمام بخشهاي پايينتر از رهبري و هدايت سرمايهگذاري مناسب داشته باشيد.»
البته معمولا ريسک سرمايه انساني به رفتار انسان برميگردد. رتو کوهلر از بارکليز معتقد است: «کاري که تلاش به انجام آن داريم اين است که به حدي برسيم که بتوانيم رفتار خود و ريسک اعتباري را مشابه با نحوه مديريت ديگر ريسکهاي اصلي مانند اعتبار و ريسک بازار کنترل کنيم. فکر ميکنم اين بزرگترين تغيير در روش رفتاري ما نسبت به گذشته بوده است و زماني که به «ما» اشاره ميکنم، منظورم همه صنعت است. در بارکيز، در حال اجراي چهارچوب ريسک رفتاري هستيم که قبلا نداشتيم. همچنين برنامهاي بزرگ براي آموزش ارزشها داريم؛ همه کارکنان جهاني بانک - همه 140 هزار نفر - بايد امسال در دوره آموزش ارزشها شرکت ميکردند.»
با نگاه به سه سال آينده انتظار ميرود کانال نوآوري به عنوان يکي از داراييهاي مرتبط با ريسک جهت سرمايهگذاري نمود پيدا کند.

پيش به جلو
در دورهاي که ريسک ميتواند در چشم بر هم زدني تبديل به واقعيت شود، شرکتها بايد به دنبال تواناييها و رويکردهايي نو در مديريت ريسک استراتژيک باشند. بهخصوص اينکه آنها بايد گستره وسيعتري از ريسکها و داراييهاي استراتژيک را در نظر بگيرند، از جمله مردم، مالکيت ذهني، مشتريان، تلاشهاي بازاريابي و حتي «جمعيت». ريسکها و داراييها بسيار سختتر اندازهگيري شده و روي آنها سرمايهگذاري و در مقابل آنها محافظت ميشوند و در نتيجه نياز بيشتري به رويکردي سيستماتيک و مداوم جهت نظارت و مديريت ريسک دارند.
امروزه براي رسيدگي به چالشهاي خطر فردا، شرکتها بايد به خارج از ساختارهاي سنتي شرکتهاي خود نگاه بيندازند و چشماندازي «از بيرون گود» هنگام ارزيابي نقاط قدرت، چالشها و فرصتها اتخاذ کنند. اين نيازمند تمرکزي نو بر ديدگاه‌ هاي خارجي از منابع «بيرون»، از جمله مشتريان، وبلاگ نويسان، ترندگذاران اطلاعات و آناليزکنندگان بازار و امنيت است. همچنين نيازمند يادگيري از ديگر شرکتها و صنعتهاست.
والري اسپيلمن از سيسکو ميگويد: «من از هر فرصتي براي شنيدن درباره صنعتهاي متفاوت و همچنين رهبران ERM استقبال ميکنم. من فکر ميکنم که شنيدن از صنعت تکنولوژي از نقطه نظر امنيت سايبري بسيار عالي است، اما اين را نيز دوست دارم که به بخشهاي مالي هم توجه کنم تا ببينم چطور بعضي ريسکها را شناسايي ميکنند و چطور ارزيابي ريسک را انجام ميدهند.»
رتو کوهلر از بارکيز نيز نظري مشابه دارد: «فکر ميکنم که ميتوانيم از مثلا صنعتهاي دارويي و بانکداري سرمايهگذاري درسهايي بگيريم. فکر ميکنم که صنايع دارويي و بانکداري سرمايهگذاري شباهتهاي بسياري از لحاظ سختگيري قوانين، اهميت سرمايه انساني و ضربه ديدن از وجهه بد در رسانه و جامعه و غيره با ما دارند. گاهي اوقات فکر ميکنم که صنعت دارويي زمان بيشتري نسبت به ما با اين مسائل دست و پنجه نرم کرده است و ما ميتوانيم از اين تجربه چيزي بياموزيم.»
اگرچه که شرکتها در سراسر جهان قدمهاي مهمي براي بهبود توانايي مديريت ريسک استراتژي خود برداشتهاند، بيشترشان آگاه هستند که هنوز فضا براي بهسازي موجود است. با توجه به افزايش سرعت و تاثير جهاني ريسک (و افزايش اهميت نوآوري) سازمانها بايد پذيرش هر ايدهاي که توانايي افزايش مديريت ريسک استراتژيک را داراست، داشته باشند، حتي اگر اين ايده‌ ها از جاي ديگري آغاز شده باشند. براي عملکردي مطمئن در دنياي ريسک استراتژيک، شرکتها بايد به کاوش همه مزيتهاي ممکن بپردازند.

درباره مطالعه
اين مطالعه تلاشي مشترک بين دلوايته و فوربز اينسايتس بوده است. نظرسنجي جهاني شامل بيش از 300 پاسخدهنده از امريکا، EMEA و آسيا - اقيانوس آرام بوده است. تقريبا همه پاسخدهندگان مديران سطح C (263)، هيئت مديره (22)، يا ديگر مديران ريسک (21) بودهاند. شرکتهاي مورد نظرسنجي از همه پنج بخش اصلي صنعت بودهاند (محصولات مصرفکننده/ صنعتي، علوم پزشکي/ مراقبتهاي بهداشتي، تکنولوژي/ رسانه/ ارتباط از راه دور، خدمات انرژي و مالي) و همه آنها درآمد ساليانه بيش از (يا برابر با) يک بيليون دلار امريکايي داشتهاند.

آمار جمعيتسنجي








ديدگاه‌ هاي جزئيتر از طريق مصاحبه‌ هاي فردي با مديران هشت شرکت اصلي و نماينده سه منطقه جغرافيايي به دست آمده است. فوربز اينسايتس و دلوايته از اين مديران براي به اشتراک گذاشتن ديدگاه‌ ها و تخصصشان تشکر ميکنند:
امريکا:
ساندار ج. کارسون. معاون رئيس، مديريت ريسک و پيروي از قوانين شرکت سيسکو
چارلز ويلسون، معاون رئيس ارتباطات شرکت سيسکو
فيل مکسول، مديرعامل مديريت ريسک شرکت کوکاکولا
والري اسپيلمن، مدير ارشد مديريت ريسک شرکت سيسکو
EMEA:
دکتر جورج کلين، مدير ريسک و کنترل داخلي شرکت مالي و کنترلي سايمنز AG (آلمان)
رتو ج. کوهلر، مديرعامل، رئيس بخش استراتژي، بانکداري شرکتي و سرمايهگذاري بارکليز
گيلز لنرنولد، معاون رئيس ارشد مسئوليت اجتماعي شرکت سانوفي، مدير کميته گروه ريسک
اليزابت پاکاد، معاون رئيس گروه مديريت ريسک سانوفي
آسيا - اقيانوس آرام:
جنيفر ايوانز، مدير ارشد ريسک استراليا ANZ
آکيرا فوجي، مدير عامل PR/IR و CSR، پولا اوربيس هولدينگز

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/Z1Eg