گفتوگو با استارتآپ نیوُ
زوج جوان ماجراجو از استارتآپ نيوُ يا همان کيف پول شخصي ميگويند
¡ جميل فتاحي
تصوير کلي بسياري از ما از استارتآپها همان ايدههايي خلاقي هستند که قرار است به مدد تکنولوژي جهاني را تکان دهند. اما اين روزها استارتآپها به ما نشان دادهاند که قرار نيست الزاما در پي ايدهاي منحصربهفرد يا بيهمتا باشند. بسياري از اين ايدهها در پي هم متولد ميشوند و زندگي هر کدام بر ديگري تاثير ميگذارد و کيف پول نيوُ يکي از همين ايدههاست. استارتآپي در حوزه فين تک که نمونههاي داخلي و خارجي زيادي قبل و بعد از آن متولد شدهاند، اما بنيانگذارانش باور دارند با ساده کردن پيچيدهترين مفاهيم حسابداري تا کنون بيش از 150 هزار بار دانلود شدهاند. عليرضا عليدوست و مريم محمدي زوج استارتآپي جوان و ماجراجويي هستند که به گفته خودشان همواره دنبال آن چيزي ميروند که عاشقش هستند و در اين راه دغدغههاي معيشت و روزگار جواني برايشان رنگ ميبازد. اين دو جوان 31 و 30 ساله اين روزها در شتابدهنده ديموند در دانشگاه تهران مستقر شدهاند و هر دو در رشته کارشناسي نرمافزار درس خواندهاند. حالا نه فقط دو سال از تولد ايدهشان، که از شروع زندگي مشترکشان ميگذرد. وقتي روي کاناپههاي شرکت روبهرويم مينشينند، هر دو لبخند به لب دارند و ميگويند ايمان و اميد است که آنها را در روزگاري که دنبال ايدهشان هستند، زنده نگه داشته است نه پول.
¡ در پس همه استارتآپها داستاني نهفته است، شما چگونه ماجراي تولد نيوُ را روايت ميکنيد؟
محمدي: ما سابقهاي طولاني در توليد نرمافزارهاي مالي داشتيم و به دنبال کار در همين حوزه فهميديم همه مردم براي گذران زندگي معيشتي خود نيازمند دانش مالي و نرمافزارهاي مديريت و حسابرسي به وضعيت مالي خود هستند و به اين نتيجه رسيديم که چقدر در اين زمينه خلأ آموزش و دانش کاربردي وجود دارد. برنامههاي حسابداري زيادي وجود داشتند که فقط به بيزنسها و فضاهاي کاري مرتبط بودند و در زندگي روزمره مردم وارد نشده بودند. به همين خاطر تصميم گرفتيم استارتآپي را شکل دهيم که تغييري در وضعيت مالي و حسابداري زندگي مردم عادي در هر حالي که هستند، به وجود بياورد. استارتآپي که فارغ از پيچيدگيهاي دنياي حسابداري براي مردم کاربردي باشد و در زندگي شخصي آنها عملکردي داشته باشد. اولين نسخه نيوُ در آبان ماه سال 93 لانچ شد و يک سال بعد وارد شتابدهنده ديموند شديم.
¡ خودتان پيشتر تجربه کار استارتآپي داشتيد؟
محمدي: همسرم قبل از نيوُ دو شرکت داشت که هر دو در رده شرکتهاي متوسط و رو به بزرگ قرار داشتند و من خودم يک استارتآپ داشتم که بهخاطر کار در نيوُ آن را کنار گذاشتم. درواقع استارتآپ قبلي من که در حوزه متفاوتي بود و مخاطبش زنان بودند، با شکست مواجه شد، يا بهتر بگويم پيش از آنکه رسما دچار شکست شود، خودم آن را کنار گذاشتم تا تمام تمرکزم را بر نيوُ بگذارم. علتش هم اين بود که من تيم نداشتم و تنها بودم و در يک استارتآپ داشتن تيم همراه خيلي مهم است.
¡ شما دو نفر الان يک زوج استارتآپي هستيد، برايم بگوييد آيا در همين فضاي کاري با هم آشنا شديد و دنبال کردن اين مسير روياي هر دوي شما بود؟
محمدي: من پنج سال پيش به محض آنکه وارد فضاي کاري شدم، در شرکتي بهعنوان کارآموز مشغول شدم که رئيسش عليرضا بود. رابطه کاري ما آنجا شروع شد و دو سال پيش به دنبال کليد خوردن نيوُ که استارتآپ مشترک ما بود، با هم ازدواج کرديم.
عليدوست با لبخند ادامه ميدهد: اسمش را ميگذاريم استارتآپ در استارتآپ.
¡ نيوُ با چه تيمي شروع به کار کرد و الان چه کساني در آن همکاري ميکنند؟
محمدي: از اول با يک نفر استارت خورد که همسرم باشد، بعد من به او اضافه شدم و با نفر سومي که به ما پيوست، استارتآپ را راهاندازي کرديم. در حال حاضر يک تيم پنج نفره در نيوُ مشغول هستند.
¡ روند بازاريابي در نيوُ چگونه بود و شما چطور با مخاطبانتان ارتباط پيدا کرديد؟
محمدي: ما قبل از هر چيز ميخواستيم محصول باکيفيتي به وجود بياوريم که نياز مردم را رفع کند. يعني ما نياز و درد مردم را شناخته بوديم. هيچ تبليغ مستقيمي روي نيوُ نداشتيم و مخاطب خودش به سراغ ما آمد. مردم به ما فيدبک ميدادند و بازخورد آنها نشان ميداد که ما در کارمان موفق بودهايم. ببينيد، برنامه حسابداري کم نيست، اما برنامهاي که کاربردي باشد و عموم مردم فارغ از اطلاعاتي که از سيستم حسابداري و مديريت مالي دارند بتوانند با آن کار کنند، کم است. به همين خاطر تمرکز ما روي کيفيت نيوُ بود.
عليدوست: استراتژي ما از آغاز کار اين بود که خودمان خودمان را تبليغ نکنيم، بلکه شرکايي پيدا کنيم که آنها نيوُ را پروموت کنند و اين استراتژي براي ما همواره راهگشا بوده است. ما در سال 94 به اولين بانک خود که موبايل بانک تجارت باشد، متصل شديم. همکاري با موبايل بانک تجارت نمونه موفقي براي پيگيري همين استراتژي شد و همين روند با بانکهاي ديگر هم پيش گرفته شد. در چنين نرمافزاري ارتباط با بانک براي ما خيلي حياتي است. هر چه بانکهاي بيشتري با ما کار کنند، مخاطب بيشتري به ما رجوع ميکند. موبايل بانک تجارت خودش شروع به پروموت کردن اپليکيشن ما کرد و ردپاي نيوُ در کامنتها و نظرات کاربران آن ديده شد. يعني نيوُ و موبايل بانک تجارت از طريق کاربرانشان متقابلا يکديگر را تبليغ ميکردند. تا پايان سال 94 ما به شرکت توسن متصل شديم. ما در ايران چند شرکت معدود داريم که خدمات و سرويسهاي بانکي را فراهم ميکنند. توسن نزديک به 12 بانک را پوشش ميدهد و از طريق آن ما به سه بانک ديگر متصل شديم. بعد از آن با شرکت ارتباط فردا که زيرساخت بانک آينده را فراهم ميکند، ارتباط برقرار کرديم و اکنون در پي آن هستيم که به بانکهاي ديگري چون کشاورزي و پارسيان هم متصل شويم. در حال حاضر ما با بانکهاي تجارت، شهر، آينده، اقتصاد نوين، انصار و مهر اقتصاد کار ميکنيم. همکاري با بانکها ارزش افزوده دوطرفهاي بود که هم براي ما و هم بانک همکار مزيت ايجاد ميکند.
محمدي: حتي ما در اين فکر هستيم که در زمينههاي متعدد داشته باشيم و فقط به بانکها بسنده نکنيم. بهطور مثال ميخواهيم به فروشگاههاي زنجيرهاي متصل شويم و کاربري که آنجا خريد ميکند، با کشيدن کارت مستقيما اطلاعاتي به سيستم ما وارد کند و نيوُ بتواند تمام اقلام و قيمتهاي آنها را محاسبه و ذخيره کند.
¡ نيوُ درنهايت چه هدفي را دنبال ميکند و قرار است به چه کار کاربرانش بيايد؟
عليدوست: نرمافزار ما قرار است مديريتي بر حوزه مالي زندگي روزمره افراد داشته باشد. حتي کساني که سواد مالي ندارند و با مفاهيم دنياي مالي آشنايي ندارند هم ميتوانند با نيوُ کار کنند و درنهايت کاربر ميتواند هوشمندانهتر خرج کند و پول بيشتري ته جيبش نگه دارد. ما دادههاي خام مالي آنها را ميگيريم و اطلاعات مخارج ريز و درشت را به آنها تحويل ميدهيم. حتي ما يک گام جلوتر هم رفتهايم و مفهومي به اسم بهاشتراگگذاري اطلاعات ماهانه را در نيوُ به وجود آوردهايم. ما يک اکانت ابري به کاربران ميدهيم و آنها به صورت آنلاين و آفلاين به آن دسترسي خواهند داشت و ميتوانند همزمان آن را در گوشي، تبلت يا ويندوز خود مديريت کرده و به آن اطلاعاتي وارد کنند. حالا قدم بعدي به اشتراک گذاشتن اين اطلاعات مالي با اکانتهاي ديگر است.
مثلا اگر من و همسرم يک کيف پول مشترک داشته باشيم، ميتوانيم هزينههايمان را در آن بهطور مشترک مديريت کنيم، يا اگر من هزينه تنخواه شرکت را در دست دارم، آن را با همکارانم به اشتراک بگذارم. شخص ديگري که مدير ساختمان است، ميتواند هزينههاي مشترک ساختمان را با همسايهها به اشتراک بگذارد و اينگونه يک کيف پول مشترک در حوزههاي مختلفي که افراد در آن تعامل مالي انجام ميدهند، ساخته ميشود. اين ويژگي بهاشترکگذاري پيشتر در حوزههاي سرگرمي و ارتباطات به وجود آمده بود، اما براي اولين بار در حوزه اپليکيشنهاي حسابداري فارسي در نيوُ اتفاق افتاده است. قطعا قبل از نيوُ ابزارهاي مالي کم نبوده، اما معمولا اين برنامهها دستوپاگير و چهارچوبمند هستند. هدف ما در نيوُ اين است که ابزاري که به دست مردم ميرسد، پيچيدگي خاصي نداشته باشد، هرچند در پس اين پلتفورم مفاهيم پيچيده مالي نهفته باشد.
¡ درباره کار با اپليکيشن نيوُ توضيح دهيد. از لحظه دانلود تا استفاده از اين برنامه کاربر چه مراحلي را پشت سر ميگذارد؟
عليدوست: وقتي کاربر نرمافزار را نصب ميکند، اول از همه پيشنهاد ساختن يک کيف پول به او داده ميشود. کيف پول ميتواند شخصي باشد، مربوط به کسبوکار باشد يا گزينههاي ديگر. در مراحل بعدي نيوُ اطلاعاتي از کاربر ميگيرد و براي او يک کيف پول طراحي ميکند. در هر کيف پول گروه حسابهاي مشخصي وجود دارد. مثلا در يک کيف پول شخصي مواردي چون پوشاک، غذا و سرگرمي تعريف ميشوند و کاربر ميتواند خودش اين موارد را کم و زياد کند. بعد از آنکه کاربر گروههاي هزينه و درآمد خود را تعريف کرد، او تراکنشهاي مالي روزانهاش را در نرمافزار ثبت ميکند.
اين کار به سه روش انجام ميشود. يک روش شيوه دستي است که خود کاربر ميگويد از کدام گروه و چه مبلغي را هزينه کرده است. علاوه بر آن ميتواند تراکنشها را به اقلام خاص تگ کند، براي آن يادداشت بگذارد و برايش عکس بگذارد. روش دوم از طريق پيامکهاست، که اينجا کاربر داده کمتري را دستي وارد ميکند و پيامک بانک مستقيم مبلغ و تاريخ را به اپليکيشن ميدهد. روش سوم هم در ارتباط با بانک صورت ميگيرد و علاوه بر مبلغ و تاريخ، ما در تراکنشهايي که از طريق شاپرک انجام ميشوند، يک کد پذيرنده ميگيريم، اولين بار از کاربر ميخواهيم که آن را معرفي کند و از دفعات بعد به صورت اتوماتيک از طريق همان کد پذيرنده اپليکيشن شناسايي ميکند که خريد در کدام گروه ميگنجد و حتي ميتوانيم انتخاب يک کاربر را به کاربر ديگر هم پيشنهاد دهيم که مثلا يک کاربر کدي را به نام سوپرمارکت ثبت کرده و کاربر ديگر هم ميتواند از همان تعريف استفاده کند. به مرور سيستم از طريق درگاه هاي بانکي به هوشي ميرسد که ميتواند تراکنشهاي کاربران را به صورت خودکار شناسايي کند. اينگونه اطلاعات دستي واردشده توسط کاربر مدام کم ميشود و او بيشتر ميتواند روي دخل و خرج ماهانه خود متمرکز شود و مخارج اضافي خود را تشخيص دهد.
¡ استارتآپهاي ايراني معمولا در بخش خدمات فعال هستند و يک مابهازاي بيروني در مقابل خدماتي که عرضه ميکنند، وجود دارد. با توجه به خدماتي که نيوُ به کاربران ميدهد، مخاطب آن را عمدتا چه گروههايي تشکيل ميدهند؟
عليدوست: ما در حال حاضر سه گروه اصلي مخاطب داريم که خانهداران، کارمندان و کسبوکارهاي کوچک هستند. خانهدارها که مشخص است براي دخل و خرج خانه از نيوُ استفاده ميکنند، اما دو گروه هدف ديگر داريم، يکي کارمندان که بزرگترين مشکلي که در حوزه مالي زندگي دارند، اين است که ورودي مشخص درآمدي دارند و از سوي ديگر دنيايي از مخارج غيرقابل پيشبيني دارند. کارمندان معمولا تمايل دارند هزينههاي خود را اصلاح کنند و ميخواهند ماندهاي از اين درآمد را پسانداز کنند. کسبوکارهاي کوچکي هم که تا کنون از نيوُ استفاده کردهاند، دنبال محاسبه سود و زيان کار خود نبودند، بلکه ميخواستند از جريان نقدينگي و هزينههاي داخل کسبوکار خود باخبر باشند. طلب و بدهکاري و وضعيت نقدينگي چکها را بررسي کنند و کارهايي از اين قبيل. ما در حال حاضر تمرکز زيادي بر اين دو گروه کردهايم و ميخواهيم ابزارهاي کاربرديتر براي آنها طراحي کنيم.
¡ يعني مخاطب نيوُ همين گروههاي خاص هستند و شما روي همين گروه هدف محدود سرمايهگذاري کردهايد؟
عليدوست: بگذاريد به شما آمار و ارقامي بدهم که نشان دهد آيا اساسا ارزش دارد که يک استارتآپ در اين حوزه سرمايهگذاري کند يا نه. در ايران 20 ميليون خانوار داريم. چيزي حول و حوش 10 ميليون کسب وکار شخصي داريم و 7 ميليون کارمند و کارگر داريم. کسبوکار شخصي از راننده تاکسي شروع ميشود تا يک بوتيک يا يک کارگاه توليدي. ما بر اساس ضريب نفوذ تکنولوژي در بين مردم تخمين ميزنيم که جامعه هدف ما چيزي حدود 5 ميليون نفر باشد که عدد قابل توجهي است. خصوصا که هر کاربر فين تک 4 برابر کاربران حوزههاي ديگر تکنولوژي ارزش دارد. از لحاظ وجهي که ميتوان از اين گروه کاربران دريافت کرد، به اين معناست که بازدهي مالي کاربر فين تک چهار برابر حوزههاي ديگر است. در حال حاضر اپليکيشن ما 150 هزار نصب گرفته است و روزانه 8 هزار کاربر آنلاين دارد و ماهانه حدود 40 هزار کاربر آنلاين. هدف ما اين است که بتوانيم تا پايان سال اين عدد را به حدود 350 تا 400 هزار نصب برسانيم. به نظر من با توجه به ميزان آشنايي کاربران ايراني با تکنولوژي که روزبهروز هم بيشتر ميشود، ميتوان روي بازار نيوُ کاملا اميدوار بود. ضمن اينکه امکانات ما به همينجا ختم نميشود و در آينده قابليتهاي بيشتري به اين نرمافزار اضافه خواهيم کرد.
¡ از آنجايي که سيستم بانکي در ايران عموما دولتي است و شما هم کار خود را با همکاري با يک بانک دولتي آغاز کردهايد، بگوييد چه چالشهايي در اين مسير وجود داشت؟ آيا بانکها بهراحتي به يک استارتآپ اعتماد ميکنند؟
عليدوست: الان فضاي بانکي کشور از دولتيترين تا خصوصيترين آن تقريبا يکسان است و همه آنها امکانات مشابهي به مشتريان عرضه ميکنند. امکاناتي نظير موبايل بانک و اينترنت بانک با قابليتهاي تقريبا يکسان در همه بانکها وجود دارد. بر همين اساس تعدادي از بانکها و شرکتهاي زيرساخت آنها طالب ايجاد نوآوري و خلاقيتي در اين امکانات هستند. از آنجايي که اين شرکتها خيلي بزرگ هستند و هميشه کارهاي زيادي براي انجام دادن دارند، خودشان بهتنهايي نميتوانند اين وجه تمايز را ايجاد کنند. به همين خاطر روي پروژههاي اپن بانکينگ سرمايهگذاري ميکنند و کار را به استارتآپها ميسپارند. تعداد استارتآپهايي که در اين حوزه مشغول به کار شدهاند، کم نيستند و شرکتهاي زيرساخت هم از آنها استقبال ميکنند. در کنار آنها قراردادهايي هم امضا ميشوند که حريم خصوصي کاربران و اصل محرمانگي اطلاعات شخصي آنها رعايت شود و در قبال آن تضاميني هم از استارتآپها دريافت ميشود. در کل ميتوان گفت حوزه فين تک در ايران فضاي جذاب و جواني است که استارتآپها کمکم به آن روي ميآورند.
¡ مدل درآمدزايي نيوُ چگونه است؟
عليدوست: نسخه اوليه برنامه ما کاملا رايگان است. بعد از آن ما خدمات ارزش افزودهاي ارائه ميکنيم که کاربر در ازاي آنها پرداخت ماهانه يا سالانه انجام ميدهد. مدل بعدي درآمدزايي ما بحث تبليغات است که ما ميتوانيم با کسبوکارها وارد تعامل شويم و کسبوکارها را به کاربران خاص معرفي کنيم. تا اينجا همين دو حوزه ميتواند درآمد خوبي براي ما داشته باشد.
¡ در ميان اپليکيشنهاي حسابداري که تعدادشان هم کم نيست، مزيت رقابتي نيوُ چيست؟
عليدوست: به نظر من سه مزيت رقابتي نيوُ را از نرمافزارهاي مشابه جدا ميکند. يکي ساده بودن فضاي کاربري آن است. کاربران نيوُ قرار نيست هيچ دانشي درباره سيستمهاي پيچيده حسابداري داشته باشند. همه سعي ما همين است که محصول نهايي ما ساده باشد. مزيت دوم ما همان اکانت ابري نيوُ است که سطح دسترسي کاربر به برنامه را بالا ميبرد. مزيت ديگر نيوُ هم همان دسترسياش به ايپيآي بانکي است که بايد بگويم نيوُ در نوع خودش اولين نرمافزاري است که اين قابليت دسترسي را دارد. ترکيب اين مزايا معجوني براي کاربران نيوُ به دست آورده که آنها را از ما راضي نگه ميدارد.
¡ شرکتهاي شتابدهنده معمولا زماني روي استارتآپها سرمايهگذاري ميکنند که مطمئن باشند ايدهاي دچار رشد تصاعدي ميشود. چه ويژگيهايي در نيوُ آن را براي شتابدهنده ديموند جذاب کرده است؟
عليدوست: من نميتوانم بگويم شتابدهنده ديموند در نيوُ چه ديده که روي آن سرمايهگذاري کرده است. اما ميتوانم به شما بگويم که شتابدهندهها معمولا روي ايده سرمايهگذاري نميکنند. آنها معمولا روي تيم سرمايهگذاري ميکنند و زماني با شما کار ميکنند که حداقل يک محصول اوليه داشته باشيد. زماني که ما به ديموند آمديم، نيوُ بين 20 تا 30 هزار نصب داشت و محصول ما مشغول به کار بود. ما در آن زمان بهخاطر اين به ديموند مراجعه کرديم که نيازهايي داشتيم که ديگر خودمان از پس آنها برنميآمديم. نه فقط نيازهاي مالي، مثلا نياز به ارتباطات و منابع ديگري که در توان ما نبود. ديموند همان شريکي بود که اين فرايندها را تسريع و تسهيل ميکرد. شتابدهندهها به تيمها يک پکيج عرضه ميکنند که شامل شبکه، سرمايه اوليه، فضاي کاري و راهنماييهايي در حين راه است. اين پکيج به کمک تيم اوليه ميآيد و پيش رفتن در مسير با کيفيت و سهولت بيشتري انجام ميشود.
¡ دلم ميخواهد شما بهعنوان يک زوج جوان که دغدغه معيشت و زندگي روزمره خود را داريد، فارغ از شعارزدگي بگوييد آيا ميتوان با يک استارتآپ روزگار جواني را گذراند؟
محمدي با خنده ميگويد: بستگي دارد ازدواج کرده باشيد يا نه. اول کار خيلي سخت است. يک جوان بايد حتما پساندازي از پيش داشته باشد که بتواند استارتآپي را راهاندازي کند. نبايد دغدغه مالي جدياي در ميان باشد و منبعي وجود داشته باشد که تا وقتي ايده به ثمر ميرسد، از آن استفاده کند. اين را هم بايد اضافه کنم که هيچ ايدهاي خيلي زود به ثمر نميرسد. حداقل دو، سه سال زمان ميبرد. به نظر من جوانها يا بايد عاشق ايدهشان باشند، آنقدر که برايشان مهم نباشد حتي پول تاکسي براي رفتن به خانه را ندارند، يا به منبع مالي متصل باشند. کسي که به دنبال استارتآپ ميرود، نميتواند همزمان تمرکزش را جاي ديگري هم خرج کند و کار ديگري را هم همپاي آن دنبال کند. الان استارتآپهايي داريم که شغل دوم بنيانگذارانشان هستند، اما مسلما آنچنان که بايد و شايد، جوانه نميزنند.
روزي که ما کار را شروع کرديم، مقدار کمي پسانداز داشتيم و قطعا با حمايت خانوادهها توانستيم در مسير جلو برويم. ما تمام انرژيمان را در کاري گذاشتيم که به آن اعتقاد داشتيم و ميدانستيم بايد از ايدهمان نتيجه بگيريم. بعد که وارد شتابدهنده شديم، بخشي از دغدغههاي جانبي ما کمتر شد. اما بايد بگويم که هيچ وقت نگران پول نبوديم. شايد قيدش را زده بوديم. اما ايمان داريم که بين سه تا پنج سال حتما نتيجه ميگيريم و ايمان و اميد است که ما را زنده نگه ميدارد نه پول. ما مطمئن هستيم وقتي به دنبال ايدهاي رفتهايم که عاشق آن هستيم، قطعا به نتيجه مادي آن هم ميرسيم، چراکه روي ذهن و انرژي خودمان سرمايهگذاري کردهايم و از خودمان نااميد نخواهيم شد. به نظر من هر جواني که ميخواهد وارد دنياي کارآفريني شود، بايد بدون ترس در آن پيش برود.
¡ شما چه توصيهاي براي تازهواردان به عرصه استارتآپها داريد؟
عليدوست: کاري که ما ميکنيم موتور محرکه ماست، نه پول و بيپولي، و بايد بگويم بدون اميد به آينده ايدهاي که در پياش هستيم، هيچچيز پيش نميرود. من فکر نميکنم توصيهاي براي جوانها داشته باشم و تنها ميتوانم تجربهام را نقل کنم. حوزه استارتآپها فضايي مهآلود است و آغشته به تغيير. هيچچيز در آن شفاف نيست و به همين خاطر به همه کساني که وارد اين وادي ميشوند، ميگويم نگذاريد اين فضاي غيرشفاف بر شما غالب شود. روي کار خودتان تمرکز کنيد. شما تلاشتان را بکنيد، اعتمادبهنفستان را از دست ندهيد و خسته نشويد. هميشه آن روزي ميرسد که نتيجه کارتان را ببينيد. w
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان