تجربیاتی در باب
استارت آپ های شکستخورده
شرایطی وجود دارد که سبب میشود از میان استارت آپ هایی که با طرحها و ایدههای ناب پا به عرصه اقتصاد میگذارند تعداد بسیاری از آنها با شکست مواجه شوند. شکست استارت آپ همیشه به معنای از دست رفتن پول و سرمایه نیست. استارت آپ های شکست خورده سبب میشوند که کارآفرینانشان با کسب تجربیاتی به افرادی توانمند تبدیل شوند. چهبسا خود این افراد میتوانند بهعنوان مشاور در کنار استارت آپ های دیگر قرار بگیرند و تجربیات و بایدونبایدها را در اختیار آنان بگذارند. همیشه استارت آپهای شکستخورده کم پیدا هستند درحالیکه تجربیات بسیار ارزشمندی دارند که باید منتقل شود.
شرایطی وجود دارد که سبب میشود از میان استارت آپ هایی که با طرحها و ایدههای ناب پا به عرصه اقتصاد میگذارند تعداد بسیاری از آنها با شکست مواجه شوند. این امر آنقدر محتمل است که میگویند نود درصد استارت آپ ها شکست میخورند و تنها ده درصد شانس ادامه مسیر و موفقیت را دارند. البته این موضوع باعث نمیشود که سرمایهگذاری در این زمینه صورت نپذیرد، بلکه بسیاری از سرمایهگذاران روی سبد گسترده و متنوعی از این کسبوکارها سرمایهگذاری میکنند و از پیش، روی موفقیت تعداد کمی از آنها حساب باز میکنند.
شکست استارت آپ همیشه به معنای از دست رفتن پول و سرمایه نیست. استارت آپ های شکست خورده سبب میشوند که کارآفرینانشان با کسب تجربیاتی به افرادی توانمند تبدیل شوند. چهبسا خود این افراد میتوانند بهعنوان مشاور در کنار استارت آپ های دیگر قرار بگیرند و تجربیات و بایدونبایدها را در اختیار آنان بگذارند. همیشه استارت آپهای شکستخورده کم پیدا هستند درحالیکه تجربیات بسیار ارزشمندی دارند که باید منتقل شود.
مسئله شکست و عدم موفقیت استارت آپ ها مفهوم تازهای نیست و هرساله استارت آپ های شکستخورده در سراسر دنیا وجود داشتهاند که با وجود داشتن ایده منحصر به فرد و جذب سرمایههای بالا نتوانستند به آنچه مدنظرشان است برسند. در این بین استارت آپ های ایرانی هم هستند که به دلایل مختلف شکست را تجربه کردهاند.
خیلی از استارت آپ ها داستان مشابهی دارند. ناتوانی در جذب سرمایه، اختلافهای مؤسسین، چشمانداز به خطر افتاده، هماهنگ نبودن با بازار محصولات و یا پیدا نکردن محصول نهایی و غیره…
در این مقاله علاوه بر معرفی تجربه شکست چند استارت آپ ایرانی به موارد و فعالیت های مرتبط با این شکست ها می پردازیم. مطالبی که در این مقاله مطالعه می کنید به این ترتیب هستند:
- چرا استارت آپ شکست می خورد؟
- توصیه بنیانگذاران شکستخورده
- استارت آپ های ایرانی که شکست خوردند
- یک سوال مهم
- اقدامات پس از شکست
چرا استارت آپ شکست میخورد؟
اغلب استارت آپها سقوط میکنند و شکست میخورند، چون نمیتوانند بازار مناسبی برای محصولاتشان پیدا کنند یا اصولاً کالا و خدماتی تولید میکنند که تقاضای کافی ندارند. هنگامیکه یک استارت آپ محصولی تولید میکند که پیش از آن هرگز وجود نداشته است، هیچ تضمینی نیست که مشتریان، تولیداتش را رضایت بخش بدانند یا آنها را بهعنوان جایگزینی برای مصارف فعلی خود انتخاب کنند یا حتی حاضر باشند پولی بابت این محصولات بپردازند. در اغلب موارد میتوان گفت نه ! آنها حاضر نیستند.
پیشبینی موفقیت یک محصول جدید در هر صنعتی، واقعاً دشوار است .برخی دیگر از استارت آپها به خاطر مشکلات اجرایی شکست میخورند. اغلب استارت آپها بودجه کافی ندارند، کارمندانشان بیتجربهاند، برندشان هنوز اعتبار خاصی به دست نیاورده است و ساعتها تلاش میکنند تا فقط بتوانند مسیر خود را حفظ کنند. سپس دچار کمبود زمان میشوند و نهایتاً فرومیپاشند.
همه اینها بدان معنی است که دنیای استارت آپها پر از مردم شکستخورده است .بیشتر مؤسسین با وجود شکست شرکتشان دوام میآورند؛ ولی حتی آنهایی که به موفقیت میرسند، پیش از رسیدن به نقطه اوج، حتماً از چندین شکست واشتباه آسیب دیدهاند.
توصیه بنیانگذاران شکستخورده
- وقتی میخواهید یک شرکت را پایهگذاری کنید، باید ریسک شکست را پذیرفته باشید. گرچه بعداً باید بهسختی تلاش کنید که به این نقطه نرسید.
- شکست آنقدرها که شما تصور میکنید وحشتناک نیست. صنایع شما را تحریم و بایکوت نمیکنند، زندگیتان هم که بهجای خودش باقی است. اصلاً مردم کمی متوجه ماجرا میشوند.
- شما چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت. استارت آپها تجاربی قوی هستند که باعث میشوند شما خیلی سریعتر یاد بگیرید. حتی اگر شکست بخورید، تجربههای جدیدی دارید که میتوانید در شروع پروژههای جدید، از آنها استفاده کنید.
البته این مورد را نیز درنظر بگیرید که شکست دردآور است، زیانها و هزینههای زیادی به شما تحمیل میکند و درسهایی که یاد میگیرید، بسیار کمتر از چیزی است که در صورت موفقیت خواهید آموخت؛ بنابراین پیش از آمادگی برای شکست بهتر است خودتان را تا جایی که میتوانید در دسترس موفقیت قرار دهید.
استارت آپ های ایرانی که شکست خوردند
استارت آپ چیتار، استارت آپی که توسط چند جوان به شیوه کمپانی لایار در اروپا با پدیدهای به نام واقعیت افزوده و دیجیتال کردن کانتنت فیزیکال، راهاندازی شد. کانتنت فیزیکال به این شکل است که به عنوان مثال، شما یک مجله دارید و زمانی که گوشی را روی صفحه مجله میگیرید، گوشی تشخیص میدهد که این چه صفحهای است و آیا در لیست آن هست یا نه؟ و میتواند مجموعهای از محتوای دیجیتال را روی آن بیاورد و یک فیلم تبلیغاتی از همان جنس را ببیند. دقیقاً مثل روزنامههای هری پاتر!
مدتزمانی که این استارت آپ توانایی ماندگاری داشت تنها ۶ ماه بود و در کل از پروسه ایده تا پروسه محصول ۹ ماه طول کشید. اولین اشتباه آنها این بود که آنقدر سرگرم ایده و پرورش آن بودند که فراموش کردند از نشریات و مجلات بپرسند که آیا چنین امکاناتی را میخواهند یا خیر؟ یعنی آیا بازار در حال حاضر به این محصول نیاز دارد و یا از آن استقبال میکند یا خیر؟ آنها تحقیق نکرده بودند که در شرایط کنونی بسیاری از نشریات توانایی پرداخت حقوق کارمندان خود را نیز ندارند چه برسد به دیجیتال کردن محتویات خود.
دومین اشتباه آنها این بود که در این مدت برای پذیرش در یک شتابدهنده اقدامی نکردند. کامنت های مثبتی که بهطور مداوم از اطرافیان میگرفتند باعث شد که از واقعیت دور و در خیال و رؤیای خود غرق شوند. آنها ایده منحصر به فردی را ارائه کردند اما عامل مهم این بود که کسی حاضر نشد برای آن هزینهای پرداخت کند و درنهایت این ایده بعد از گذشت چند ماه با شکست روبهرو شد.
استارت آپ کاناپه با ایدهای نو در زمین خرید و فروش املاک لوکس و بسیار گران قیمت شروع به کار کرد. آنها خدمات ویژهای به افرادی که قصد خرید خانههای گرانقیمت داشتند، ارائه میکردند. ازجمله، فرستادن ماشین برای رساندن آنها به محل قرار، گرفتن وکیل جهت انجام معامله مطمئن، معرفی لوازمخانگی لوکس و … اما این استارت آپ با مشتریهای خاص و ویژهاش دوام زیادی نیاورد.
پولی که از این کار به دست میآوردند خیلی زیاد نبود و نیازهای تیم حرفهای آنها را، که متقاضی درآمد بیشتر بودند، برطرف نمیکرد. اعضای تیم یکی پس از دیگری کار را ترک کرده و درنهایت استارت آپ خاتمه یافت. همکاری با یک تیم حرفهای و کار بلد از ویژگیهای مهم یک استارت آپ است اما زمانی که این تیم برای رسیدن به اهداف هماهنگ و توجیه نباشند میتواند منجر به عدم موفقیت تیم شوند.
در میان استارت آپ های ایرانی استارت آپ آلینجا از وبسایتهای فعال درزمینه تخفیفهای گروهی بود. این سایت در ابتدای کار خود بر روی یک نوع برنامه دیجیتال مارکتینگ تمرکز داشت. یک مسابقه در زمینه هوش و اطلاعات عمومی ترتیب داده بود و به برندگان جایزههای بسیار خوبی میداد. از این سایت بازدید فراوانی میشد و ترافیک خوبی را به خود اختصاص داده بود. اما موفقیت روی خود را به این استارت آپ نشان نداد و درنهایت با شکست مواجه شد.
یکی از مهمترین عوامل شکست این استارت آپ در نظر نگرفتن جامعه هدف بود. بیشتر مخاطبین این سایت نوجوانان بودند که از بازی و مسابقات استقبال میکردند و خب نوجوانان مشتری اصلی سایتهای تخفیف نیستند. عامل دیگر این بود که برگزاری مسابقه، ارتباطی با خدمت اصلی این سایت نداشت. این سایت از ترافیک قابل قبولی برخوردار بود اما انرژی و هزینهای که صرف برنامهریزی مسابقات و اهدای جوایز میشد، میتوانست صرف تبلیغات و شناساندن این برند به دیگران و دریافت ترافیک هدفمند شود.
یک سؤال مهم
اگر قرار باشد استارت آپ من شکست بخورد، بهتر نیست که اصلاً از اول شرکتی تأسیس نکنم؟
اگر شرکتتان خیلی زود شکست بخورد، شما یاد میگیرید که چگونه بنیانگذاران دیگری پیدا کنید، محصولی را به سطح تولید برسانید، با مشتریان ارتباط برقرار کنید و اگر اوضاع هنوز خیلی وخیم نباشد، یاد میگیرید که چگونه میتوانید سرمایهگذاران را قانع کنید به همکاری با شما ادامه دهند. احتمال دارد مؤسسین و بنیانگذاران استارت آپهای دیگر را ملاقات کنید و با آنها شبکهای بسازید که در راهاندازی شرکت بعدی کمک خوبی برایتان خواهد بود. مهمتر از همه شما متوجه میشوید که اصلاً به این کار علاقه دارید یا نه.
تأسیس شرکت یا پیوستن به یک شرکت بزرگتر بهعنوان کارمند، تنها گزینههایی نیستند که میتوانید انتخاب کنید. راه سومی هم وجود دارد: اینکه بهعنوان یک کارمند مؤثر، به یک استارت آپ کوچک اما در حال رشد بپیوندید. این گزینه عالی است؛ مخصوصاً وقتی هنوز آمادگی ندارید که کسب و کار خودتان را راهاندازی کنید و در عین حال میخواهید در پیشرفت و رشد محسوسی شرکت داشته باشید.
اگر در مراحل اولیه رشد یک استارت آپ به آن ملحق شوید، ممکن است حتی نسبت به زمانی که خودتان شرکتی را تأسیس میکنید، که به سرعت شکست میخورد، نکات بیشتری یاد بگیرید. شما دیدگاهی دستاول در مورد اینکه موفقیت و رشد کسب و کار چیست به دست میآورید، مهارتهایی را که به هر مرحله از پیشرفت استارت آپ مربوط هستند میآموزید، اعتماد به نفس پیدا میکنید و شبکه شخصی خودتان را تشکیل میدهید. بهاینترتیب اگر در آینده بخواهید شرکتی تأسیس کنید، طرحی از موفقیت در ذهنتان خواهید داشت و مهارتها و منابع را که برای رسیدن به این هدف لازم دارید، میشناسید. فقط باید مطمئن باشید به استارت آپی میپیوندید که به کار تیمی اهمیت میدهد و اطلاعات خود را با همه اعضا به اشتراک میگذارد.
اقدامات پس از شکست
تمرین رایج بین استارت آپ های شکست خورده، نوشتن تجربههای پس از شکستشان است. گاهی این نوشتهها کاملاً صادقانه هستند و گاهی تنها راهی برای یافتن مقصر. بااینحال اکثراً دلیل شکست خود را نبود بازار کافی برای محصولات و سرویسها، کمبود بودجه، زمانبندی اشتباه، کارکنان ناکارآمد و رقبای قدرتمند میدانند.
حمایت از استارت آپ ها و شناخت و تقبل شکست کار مشکلی است و به همین دلیل خیلی از مؤسسان به مدت طولانی آن را انکار میکنند. آنها سعی میکنند تصویری زیباتر از واقعیت را به دنیای بیرون نشان دهند. آنها همچنان به کار خود ادامه میدهند چون ازنظر احساسی به ایده خود وابستگی دارند. این اشخاص بر این باورند که اگر بتوانند فقط کمی پول بیشتری دربیاورند، بالاخره موفق خواهند شد.
قبول شکست با اینکه سخت است، اما اولین قدم در مسیر شروع دوباره است و کمک میکند با شکست راحتتر کنار بیایید.
اقدامات پس از شکست برای استارت آپ های شکست خورده بسیار مهم است. این اقدامات به شما اجازه میدهد که اشتباهات مرتکب شده را شناسایی کنید. علاوه بر این، چیزهای مهمی است که باید آنها را به ذهن بسپارید تا بتوانید از آنها برای بالا بردن شانس پیروزی در پروژه بعدی استفاده کنید. لازم است پیش از شروع کار و برای جلوگیری از شکستی که خیلی از استارت آپ شما دور نیست، بهتر است به این موارد توجه کنید:
- اگر قصد ارائه محصولاتی را دارید که کاملاً منحصر به فرد نیستند، مطمئن شوید که محصولات یا خدمات شما ویژگیهایی دارند که محصولات مشابه تولیدکنندگان رقیب ندارند. این برتری میتواند حتی قیمتگذاری بهتر باشد.
- یک مؤسس را برای استارت آپ در نظر بگیرید. گاهی اوقات حمایت و همکاری یک فرد قابل اعتماد، مرز بین پیروزی و شکست را تغییر خواهد داد.
- برنامههای بازاریابی خود را قبل از شروع کار آماده کنید. آنها را با دیگر کارآفرینان موفق در جریان بگذارید، آنها تجربه دارند و میتوانند پیشنهادهای خوبی را به شما ارائه دهند.
- اگر قرار است تمام وقت مشغول این کار شوید، ابتدا اطمینان حاصل کنید که برای مخارج زندگی در ۶ ماه آینده، پسانداز داشته باشید. بسیاری از کارآفرینان به دلیل نداشتن هزینه جهت مخارج شخصی مجبور به سرکار رفتن شده و درنتیجه با شکست مواجه شدند.
- سعی کنید، مدیر کسب و کار خود باشید نه کارمند آن، یعنی تمرکز خود را برای کلیت کسب و کار و مدیریت آن بگذارید و کارها را به دیگران بسپارید، نه اینکه خودتان آن را انجام دهید. شما قرار نیست تمام کارها را خودتان انجام دهید. اعضای تیم می توانند به شما کمک کنند.
- منبع:سایت تیوان
ارسال به دوستان