محمد ذاکری در روزنامه ی فرهیختگان نوشت :

دانشگاه و توسعه دانش‌بنیان

از دگرگونی عرصه فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی از سپهر اقتصاد صنعتی به اقتصاد فراصنعتی نزدیک به دو دهه می‌گذرد. تحولاتی که این دگرگونی در فضای اقتصاد و فناوری بین‌المللی ایجاد کرد چیزی کم از انقلاب صنعتی و تحول نظام تولید از کشاورزی به صنعت نداشت..

از دگرگونی عرصه فعالیت‌های اقتصادی و تولیدی از سپهر اقتصاد صنعتی به اقتصاد فراصنعتی نزدیک به دو دهه می‌گذرد. تحولاتی که این دگرگونی در فضای اقتصاد و فناوری بین‌المللی ایجاد کرد چیزی کم از انقلاب صنعتی و تحول نظام تولید از کشاورزی به صنعت نداشت. اگرچه در ویژگی‌های اقتصاد پساصنعتی و عامل اصلی این تغییر بین صاحب‌نظران اقتصاد و توسعه اختلاف‌نظرهایی وجود دارد، اما کمابیش همه بر نقش دانش، کارهای دانشی و دانشگران در فضای جدید اقتصاد و تولید صحه می‌گذارند.

اهمیت دانش آنچنان افزایش یافته که در سطح خرد و بنگاهی نه‌تنها یکی از مولفه‌های اصلی تولید در عصر حاضر شده که حتی سرمایه‌های دانشی جایگاهی رفیع‌تر از سرمایه‌های مالی، زمین و ماشین‌آلات یافته‌اند بلکه در سطح کلان و ملی نیز از سرمایه‌ها و تولیدات دانشی به‌عنوان مهم‌ترین مولفه رشد اقتصادی، برتری‌جویی سیاسی و اقتدار و امنیت ملی کشورها یاد می‌شود.
در کشور ما نیز در سال‌های پس از انقلاب از یک‌سو رشد و گسترش آموزش عالی و از سوی دیگر تلاطم‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی بازار نفت خام و تحریم‌های متعدد، ضرورت ایجاد تغییر در الگوهای اقتصاد کلان و اداره کشور را آشکار ساخته است. این امر در سال‌های اخیر با تاکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر توسعه همزمان اقتصادی و علمی، افزایش شتاب علم و تولید دانش، گسترش تحصیلات تکمیلی، تاکید بر توجه به نیازهای داخلی در تحقیقات دانشگاهی، ارتباط اثربخش صنعت و دانشگاه و درنهایت جهت‌گیری همه ارکان کشور به سمت تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و توسعه اقتصادی دانش‌بنیان اهمیتی دوچندان یافته است. ایشان تقریبا در همه دیدارهایی که با اقشار دانشگاهی و مسئولان نظام داشته‌اند بارها بر این دغدغه‌های خود تاکید کرده و تلاش کرده‌اند آن را به دغدغه عمومی جامعه دانشگاهی تبدیل کنند.
اگر تا دهه‌های پیش گسترش آموزش عالی صرفا کمی و برمبنای پاسخگویی به عطش جمعیت پشت کنکور و رفع نگرانی خانواده‌های ایشان یا ایجاد بسترهای پیشرفت در مناطق کمتربرخوردار کشور بود، امروز دیگر جهت‌گیری اصلی آموزش عالی به سمت تبدیل دانش به ثروت، تجاری‌سازی علم، بهره‌گیری موثر از نخبگان و مخترعان و مکتشفان در جهت کاربردی‌سازی پژوهش‌ها و ایجاد بازارهای پایدار و اشتغال مولد برای نیروهای دانشی و مهارتی و عادی است تا از این رهگذر سهم تولیدات دانشی در درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی افزایش یافته و بر اقداماتی چون خام‌فروشی بچربد که مع‌الاسف در این زمینه فاصله بین وضع موجود و مطلوب زیاد است.
در تحقق سیاست‌های اقتصاد دانش‌بنیان، اگر از سهم قوای سه‌گانه در بسترسازی و تسهیل‌گری بگذریم (که موضوع این نوشتار نیست و فرصتی دیگر می‌طلبد) بار اصلی عملیاتی‌سازی و خط مقدم فعالیت‌های آن در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌هاست. نظام آموزش عالی مامن و ماوای اصلی نخبگان خلاق و نوآوری است که پژوهش‌ها و اختراعات آنها اگر در چرخه درست مدیریت دانش و تجاری‌سازی علم قرار گیرد، می‌تواند زمینه تولید ثروت را فراهم سازد.
نکته کلیدی در این میان آن است که بسیاری از این استعدادهای مبتکر و خلاق یا سرمایه‌های دانشی دانشگاه‌ها بالقوه و پنهان هستند و دانشگاه باید فضایی برای شناسایی و شکوفایی آنها و تبدیل قابلیت‌هایشان به بالفعل فراهم کند. مسابقات و جشنواره‌های علمی، مهارتی و نوآورانه درون و برون‌دانشگاهی بستر خوبی برای شکوفایی این استعدادهاست. از دیگرسو، گسترش تحصیلات تکمیلی که هم نیاز جامعه علمی و هم مطالبه مردم و رهبری نظام بوده است و به‌حق دانشگاه آزاد اسلامی هم سهم بزرگی در تحقق آن ایفا کرده؛ اما به دلیل بی‌هدفی و کمی‌گرایی حاکم بر کل نظام آموزش عالی می‌رود تا از یک فرصت به یک تهدید برای بازار کار آتی کشور تبدیل شود. در صورت هدایت صحیح و هدفمند آموزش‌ها خصوصا پژوهش‌های دانشجویان تحصیلات تکمیلی و همگرایی آن با نیازها و ظرفیت‌های موجود کشور و مسائل پیش‌روی دستگاه‌های اجرایی و تولیدی دولتی و خصوصی می‌تواند بهترین اهرم رشد اقتصاد کشور باشد.
در این میانه بر دانشگاه‌ها تکلیفی است و بر دستگاه‌ها تکلیفی دیگر. دانشگاه باید تمام تلاش خود را برای افزایش کیفیت پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌های تحصیلات تکمیلی و انطباق موضوعات و رویکردهای آنها با نیازهای کشور به کار بندد و این مستلزم نظارت کیفی بر روند پژوهش‌های تحصیلات تکمیلی از یک‌سو و پیگیری و مذاکره مداوم با حوزه‌های اداری و صنعتی برای جلب حمایت و شناسایی مسائل و نیازهای علمی مبتلابه از سوی دیگر است.
در نقطه مقابل سازمان‌های اداری، صنعتی و بازرگانی نیز باید با اعتقاد به توانمندی دانشگاه‌ها و نخبگان دانشگاهی در حل مسائل کنونی و آتی و قابلیت پیشبرد برنامه‌های توسعه‌شان از ظرفیت نخبگان نوآور و خوشفکر دانشگاهی بهره گیرند.
به هر روی اگرچه در برخی حوزه‌های فناورانه پیشرفت‌های قابل توجهی در تجاری‌سازی علم و تولید ثروت و اشتغال داشته‌ایم، تا تحقق هدف‌های اقتصاد مقاومتی راهی طولانی و دشوار باقی مانده است که به یقین با همتی ملی و عزمی جهادی طی این طریق میسر و آثار و برکاتش برای کشور فراوان است.

کلمات کلیدی
//isti.ir/Zbu9