نکاتی درباره رقابت‌های اقتصادی

سرمايه اجتماعي سازماني و مزيت رقابتي بنگاه‌هاي اقتصادي

نکاتی درباره رقابت‌های اقتصادی

 

به گفته بسياري از صاحب‌نظران، دنياي امروز صحنه رقابت است. رفتار رقابتي يا رقابت‌پذيري از واژه Competer گرفته شده است و معناي آن مشارکت در تجارت به منظور تسخير بازار است. طبق تعريف مارتز، رقابت‌پذيري معادل قدرت اقتصادي يک واحد در مقابل رقبايش در بازاري است که کالاها، مهارت، خدمات و ايده‌ها به‌راحتي فراتر از مرزهاي جغرافيايي عرضه مي‌شوند. رقابت‌پذيري به معناي توانايي بنگاه‌ها در مواجهه با يك شرايط رقابتي پايدار تعبير مي‌شود. در رفتار رقابتي تمايل به امنيت به جاي انتخاب‌هاي رشد افزايش مي‌يابد. در محيط رقابتي حق انتخاب‌ها محدود شده‌اند و احساس شايستگي تبديل به متغيري حساس در تعيين سرمايه‌گذاري شخصي و در نهايت پيشرفت مي‌شود. ويژگي اساسي رقابت، پس انداختن رقيب است و هر‌ يک از دو طرف رقابت مجبور است براي رسيدن به هدفي که مشترک است يا مشترک تصور مي‌شود، ديگري را عقب بيندازد. در رقابت هدف برتري‌طلبي و رسيدن به امتيازهاي خاص و محدود است. مبناي رقابت، مقايسه است.

در اثر جهاني شدن، نوآوري‌هاي تکنولوژيکي، اقتصاد دانش‌محور و شکل‌گيري فضاي رقابتي جديد، تغييرات شتابنده‌اي در محيط کسب و کار رخ داده است که باعث شده مشاغل بيش از پيش پيچيده‌تر و چالشي‌تر شوند. لذا امروزه توفيق سازمان‌ها را نمي‌توان تنها در انباشت ثروت مادي و تجهيز به آخرين امكانات فيزيكي و با فناوري‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي ارزيابي كرد. زيرا سرمايه‌هاي مالي، فيزيكي و انساني بدون سرمايه اجتماعي فاقد كارآيي موثرند. اگرچه وجه اجتماعي سازمان‌ها سال‌هاست از سوي انديشمندان مديريت مورد توجه قرار گرفته، اما اهميت روابط اجتماعي و موضوع سرمايه اجتماعي در سازمان بحث جديدي است كه در دهه اخير رونق گرفته و موفقيت سازمان‌ها و اثربخشي‌ آنان با ايجاد و توسعه سرمايه اجتماعي در سازمان قرين شده است، به طوري كه استفاده بهينه از سرمايه‌هاي مالي، فيزيكي و انساني در سازمان بدون سرمايه اجتماعي، يعني بدون شبكه روابط متقابل بين اعضاي سازمان كه توام با اعتماد و محبت و دوستي و در جهت حفظ ارزش‌ها و‌ هنجارهاي سازماني باشد، امكان‌پذير نيست. سرمايه اجتماعي «منابعي هستند که در شبکه‌هاي اقتصادي يا شبکه‌هاي فردي موجودند. اين منابع شامل اطلاعات، ايده‌ها، فرصت‌هاي اقتصادي، قدرت و نفوذ، حمايت عاطفي، خيرخواهي، اعتماد و همکاري مي شود.» لينا (1999) بر اين باور است که سرمايه اجتماعي سازماني، به عنوان منبع ناشي از روابط اجتماعي درونسازماني تعريف مي‌شود که از طريق گرايش به هدف جمعي و اعتماد مشترک سطوح اعضاء مشخص شده است.

سرمايه اجتماعي به عنوان ويژگي جمعي، محصول فرعي فعاليت‌هاي سازماني ديگري است که مکمل عمل جمعي محسوب مي‌شود و به عنوان پديده‌هاي مديريتي داراي ويژگي‌هاي اعتماد، ارزش‌ها، رفتارهاي مشترک، ارتباطات، همکاري، تعهد متقابل، شناخت متقابل و شبکه‌هاست. علت توجه سازمان‌ها به سرمايه اجتماعي در سال‌هاي اخير را اهميت سازمان بر مبناي دانش و رشد اقتصادي شبکه‌اي‌شده مي‌دانند. سرمايه اجتماعي سازماني نوعي دارايي است كه هم براي سازمان (مانند ايجاد ارزش براي سهام‌داران) و هم براي اعضاء (مانند تقويت مهارت کارکنان) مفيد است (لينا و وان بورن، 1999). سرمايه اجتماعي بنابر ماهيت خود مي‌تواند مزايايي براي سازمان داشته باشد. در اين‌جا مزايايي که کوهن و پروساک بدان اشاره کرده‌اند، در قالب جدول (1) آورده شده است.

کوهن و پروساک (2001) اعتقاد دارند که افزون بر آثار مثبت يادشده، تعهد، همکاري، وفاداري، استمرار و حتي ايثار از مزاياي مهم سرمايه اجتماعي‌اند. آنان معتقدند سرمايه‌گذاري سنجيده در سرمايه اجتماعي مي‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا بتوانند با چالش‌هاي معاصر مواجه شوند و حتي آن‌ها را به مزيت تبديل کنند.

اما در رابطه با اين‌که چگونه مي‌توان سرمايه اجتماعي را در سازمان‌ها در راه دستيابي به اهداف سازماني تجهيز نمود، رويکردهاي مختلفي مطرح شده که از جمله آن‌ها مي‌توان به نظريه‌هاي سرمايه اجتماعي ناهاپيت و گوشال (1998)، نظريه سرمايه اجتماعي هدسون (2005)، نظريه SCAT (کريشنا و شرادر، 1999) در خصوص سرمايه اجتماعي در سطح سازمان، نظريه سرمايه اجتماعي جيمز کلمن (1377 و 1384 به نقل از تاجبخش 1384) و نظريه سرمايه اجتماعي رابرت پوتنام (1996 به نقل از قيلد 1386) اشاره کرد. در ادامه به تبيين نظريه رويکرد سرمايه اجتماعي ناهاپيت و گوشال (1998) در رابطه با موضوع مورد بحث پرداخته مي‌شود. 

ناهاپيت و گوشال (1998) سرمايه اجتماعي را «مجموعه منابع بالفعل و بالقوه آورده شده، دسترس‌پذير و پديد‌آمده از شبكه‌اى از روابط تعريف كرده‌اند كه فرد يا واحد اجتماعي كسب مي‌كند.» ناهاپيت و گوشال (1998) سرمايه اجتماعي را به سه بعد شناختي، رابطه‌اي و ساختاري تقسيم كرده‌اند و هر سه بعد را به اجزاي جزئي‌تري تقسيم کرده‌اند، بدين ترتيب که:

الف- سرمايه اجتماعي شناختي

سرمايه اجتماعي شناختي به صورت نمايش‌ها، تعابير و نظام‌هاي مشترك معني در ميان شركاي رابطه تعريف مي‌شود و ساز و كارى براي اقدام جمعي است. آن، عدسي‌هايي را نشان مي‌دهد كه افراد با استفاده از آن‌ها، از رفتارها و اقدامات عاملان پيرامون خود معني و مفهوم توليد مي‌كنند. اين بعد به عاملان شبكه امكان مي‌دهد كه از اطلاعات جديد ياد بگيرند، دانش جديد را توسعه دهند و از طريق شبكه، اين دانش را انتقال دهند. ناهاپيت و گوشال سرمايه اجتماعي شناختي را با دو مفهوم زبان و روايت‌هاي مشترك (ارزش‌ها و چشم‌انداز مشترک) مي‌سنجند. در مجموع آن‌ها نظام‌هاي معني مشتركي در درون سازمان پديد مي‌آورند. تبادل اثربخش‌تر ايده‌ها و دانش مشترك و تلفيق دانش را توسط كاركنان تسهيل مي‌كنند و امكان حمايت كاركنان را از يكديگر فراهم مي‌سازند.

ب- سرمايه اجتماعي ارتباطي

سرمايه اجتماعي ارتباطي با ماهيت و كيفيت پيوندهاي رابطه‌اي ارتباط دارد و از طريق سطوح فراوان اعتماد، هنجارهاي مشترك، تعهدات و التزام‌هاي درك‌شده و احساس تعلق متقابل توصيف مي‌شود. ناهاپيت و گوشال براي سنجش بعد ارتباطي سرمايه اجتماعي به اعتماد، وفاداري و قابليت اعتماد، تعهدات، التزام‌ها و انتظارات و احساس تعلق توجه كردند. به اعتقاد آن‌ها، بعد ارتباطي سرمايه اجتماعي با روابط عاطفي بين كاركنان ارتباط دارد كه از طريق دوست داشتن، اعتماد، احساس تعلق، تعامل و دوسويه بودن مفهوم‌سازي و سنجيده مي‌شود.

ج- سرمايه اجتماعي ساختاري

سرمايه اجتماعي ساختاري، گستره ارتباطات متقابل افراد را در سازمان شامل مي‌‌شود؛ بدين معنا که اين بعد ميزان ارتباطي که افراد با يکديگر در سازمان برقرار مي‌کنند، در بر مي‌گيرد. سرمايه اجتماعي ساختاري با الگوهاي روابط موجود در سازمان‌ها ارتباط دارد و در تعيين كارايي عمليات شبكه، دسترسي به منابع و مشاركت عامل نقش دارد. سنجه‌هايي مانند «مركزيت»، «واسط بودن» را نشان مى‌دهد كه چگونه مزايا و منابع، اطلاعات و قدرت از طريق موقعيت شبكه‌اي يك عامل ايجاد مي‌شود.. ناهاپيت و گوشال (1998) بعد ساختاري سرمايه اجتماعي را با پيوندهاي شبكه‌اي، شكل و آرايش پيوندها، مفيد و مؤثر بودن شبكه مفهوم‌سازي كرده‌اند. جدول(2) ابعاد سرمايه اجتماعي ناهاپيت و گوشال را نشان مي‌دهد.

سرمايه اجتماعي، به دليل داشتن ويژگي‌هاي متمايز بيان شده در جدول فوق، خود را از ساير سرمايه‌ها جدا مي‌کند؛ لذا سازمان‌هايي که به اين ويژگي‌ها توجه کنند، اين ويژگي‌ها بر مزيت رقابتي آن‌ها و در نتيجه موفقيت آن‌ها تاثير خواهد گذاشت.

بنابراين، با توجه به رويکرد نظري سرمايه اجتماعي ناهاپيت و گوشال در رابطه با موضوع مي‌توان چنين استنباط کرد که اگر بنگاه‌هاي اقتصادي بتوانند ساختار سازماني مطلوبي را به وجود آورند که ارتباطات سازماني ميان کارکنان را تسهيل کند و افزايش دهد، اهداف، استراتژي‌ها و ارزش‌هاي سازماني را براي همه کارکنان روشن و مشخص کند و در عين حال بر احساس تعلق و تعهد سازماني و نيز روابط مبتني بر دوست داشتن، صداقت و اعتماد متقابل اصرار و نظارت داشته باشد، ما شاهد تقويت و افزايش سرمايه اجتماعي سازماني در بنگاه‌هاي اقتصادي خواهيم بود. اين امر بر عملکرد شغلي و سازماني و در نهايت بر مزيت رقابتي آن‌ها نسبت به رقبا تأثيرگذار خواهد بود.

 

مراجع:

- امين بيدختي، علي‌اکبر. نظري، ماشاءالله (1388)؛ ارائه يک مدل نظري با استفاده از مولفه‌هاي سرمايه اجتماعي براي ايجاد سازمان دانش‌محور: راهکاري جهت بهبود عملکرد اقتصادي، مجموعه مقالات همايش ملي سرمايه اجتماعي و توسعه اقتصادي، سمنان، پنجم اسفند.

- باراني صمد، افخمي اردکاني، مهدي و رادمرد، سيدقادي (1391)، بررسي عوامل سازماني زمينه‌ساز توانمندسازي کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت، فصلنامه مديريت صنعتي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج، سال هفتم، شماره 20.

- تسليمي، محمدسعيد و همکاران (1385)؛ بررسي رابطه سرمايه اجتماعي و کارآفريني درون‌سازماني، فصلنامه فرهنگ مديريت، سال چهارم، شماره چهاردهم، صص 56-27.

- سفيري، خديجه. قبادي، مهناز (1392)؛ فرهنگ زيبايي و جامعه مصرفي (با تاکيد بر مصرف‌گرايي در لوازم آرايشي)، مطالعات و تحقيقات اجتماعي در ايران، دور دوم، شماره2. صص 266-247.

- صفري، سعيد. ابراهيمي، عباس (1391)؛ اندازه‌گيري توان رقابتي بانک‌ها در نظام بانکداري ايران، فصلنامه پژوهشنامه بازرگاني، شماره 64، صص 221-187.

- فقيهي، ابوالحسن. فيضي، طاهره (1385)؛ سرمايه اجتماعي: رويکردي نو در سازمان، فصلنامه دانش مديريت، سال 19، شماره 72، صص 46-23.

- فيلد، جان (1386)؛ سرمايه اجتماعي، مترجم: غلامرضا غفاري و حسين رمضاني، تهران، انتشارات کوير، چاپ دوم.

- کلمن، جيمز (1384)؛ نقش سرمايه اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني، سرمايه اجتماعي، اعتماد، دموکراسي و توسعه؛ کيان تاجبخش، مترجمان: افشين خاکباز و حسن پويان، تهران، نشر شيرازه، چاپ اول. 

- Cohen, D. and Prusak, L. (2001). «In good company: how social capital make organizations work». In Vilanova & Josa (2003) Social capital as a managerial phenomenon. Working paper, Department of Industrial Engineering and Management. Tamper University of Technology.

-Hodson, R.(2005), Management behavior as social capital, British Journal of Industrial Relations, Vol.4, No.2.pp. 41-65.

- Nahapiet, J. & Ghoshal, S (1998) «Social capital, intellectual capital, and the organizational advantage». Academy of Management Review, Vol.23. No. 2. pp: 242 - 266.

- Krishna, A and Shrader, E. (1999). Social capitalassessment tool  Conference on social Capital and Poverty Reduction.pp.142-149.

- Leana, C. R. & Van Buren, H. J. (1999). Organizational social and employment practices. Academy of Management Review, 24, 538-555.

- Shafiee. Bijan,(2014), Social Capital and its Importance in People›s Professional and Personal Life,Interdisciplinary Journal Of Contemporary Research Business, Vol 6, No 4, pp. 124-129.

- Porter, M. E. (1979) How Competitive Forces Shape Strategy, Harvard Business Review, 57(2), p. 137-145.

چ

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZHRd