تجربیات استارتاپی

اعترافات یک استارتاپ شکست خورده ایرانی (استارتاپ کاناپه)

متن زیر بخشی از تجربیات استارتاپ کاناپه هست که پس از گذراندن دوره شتابدهی در شتابدهنده تریگ‌آپ شکست خورده است.

سمینار استارتاپ‌های به‌گل‌نشسته سمیناری است که در آن بعد از ارائه بنده درباره علل شکست‌ها و مطالعه موردی استارتاپ‌های به‌گل‌نشسته، استارتاپ‌های ایرانی شکست‌خورده را دعوت می‌کنم تا از تجربیات خود بگویند. چرا که هیچ چیز باارزش‌تر از تجربیات عملی شکست‌خورده‌ها در بازار خاص ایران نیست.

همیشه استارتاپ‌های شکست‌خورده کم‌پیدا هستند در حالی که تجربیات بسیار ارزشمندی دارند که باید منتقل شود.

من سعی کرده‌ام تا این استارتاپ‌ها را شناسایی کنم و از تجربیات آنها بعد از سمینار خود استفاده کنم.

متن زیر بخشی از تجربیات استارتاپ کاناپه هست که پس از گذراندن دوره شتابدهی در شتابدهنده تریگ‌آپ شکست خورده است.

عرفان علیپور از تجربه شکست خود می‌گوید.

کاناپه خدماتی در رابطه با فروش املاک بود و در حوزه‌ی املاک لوکس تهران. تیم ما تیم بسیار خوبی بود که ۲ نفر دولوپر داشتیم که ۵ تا ۶ سال سابقه کار داشتند و در شرکت‌های خوب و حقوق‌های خوبی هم داشتند. اما من نفری بودم که دولوپر نبودم در تیم بخش کسب‌وکار بودم به دلیل سابقه‌ی خانوادگی که داشتم در حوزه‌ی ملک و املاک. ما ۵ تا ۶ ماه فقط روی ایده فکر کردیم که آیا اصلاً الان و در اینجا جواب می‌دهد.

اپ ما یک سری خدمات و ارزش‌های افزوده اضافه می کردیم برای کسانی که خانه‌های با قیمت بسیار بالا رو خواستار بودند. برای کسانی که یک سری از ارقامی که در ذهن ما میگنجه برای این افراد عددی نیست.

برای همین مارکتینگ ما خیلی خاص بود و برای افراد کمی بود. و ارزش‌هایی که ارائه می‌دادیم خیلی به‌صرفه بود برای آن‌ها.

در اپلیکیشن ما خانه‌هایی که از متری ۲۰ میلیون شروع می‌شد می‌توانستند در سایت ما ثبت کنند، ما به رایگان از آن محل گزارش‌ها و بررسی‌هایی انجام می‌دادیم و عکس‌های سه بعدی از خانه تهیه می‌کردیم و در فروش آن کمک می‌کردیم. بعد این که خونه‌ای رو انتخاب می‌کردند و ما برای آن‌ها قرار ملاقات مشخص می‌کردیم و ماشین می‌فرستادیم دنبال این افراد که تا محل ملاقات آنها را می‌آورد برای آنها وکیل می‌گرفتیم که اگر بخواهند خانه رو بخرند معامله آنها خیلی مطمئن باشد.

جذابیتی دیگری که ما برای شتابدهنده تریگاپ داشتیم، اعداد و ارقام بالای سود ما بود و خب این که تجارت بسیاری از بانک‌ها از جمله بانک پاسارگاد نیز خرید و فروش املاک بود که به جذب ما علاقمند شده بودند.

ما کاناپه پلاس را در کنار کاناپه راه‌اندازی کردیم که با برندهای لوازم خانگی که بسیار لوکس هستند قرارداد داشتیم و مشتری‌هایی که ما به آنها معرفی می کردیم شامل یک سری مزایا و تخفیفاتی می‌شدند.

مثلاً اگر شما یک خانه ای را خریداری می کردید بیشتر از ۳۰ میلیارد قیمت دارد قطعاً یک سری وسایل خاص می‌خواهد که ما آنها را پیدا کرده لیست کرده و بروشور داشتیم. این افراد با یک تخفیف ۳۰ درصدی از طرف ما می توانستند خرید کنند و این خود مارکتی بزرگ بود.

مشکل اصلی به وجود آمده بر سر راه ما املاکی‌ها بودند. آن‌ها کم کم شروع کردند تا برای ما مشکلاتی پیش بیاورند. آن‌ها اینطور فکر می‌کردند که یک کسی دارد وارد بازار می شود که آنها باید جمع شوند. چرا که ما از قیمت کمیسیونی که آن‌ها میگرفتندد به مراتب پایین‌تر بودیم. 

ما در نهایت پس از چند خرید و فروش خانه‌های چند میلیاردی و هزینه کردن اونها در کارمون به جایی رسیدیم که سرمایه ما تمام شد.

سراغ سرمایه‌گذاری راندد بعدی رفتیم که حدود ۲ میلیارد می‌خواستیم که فقط هم هزینه بود یعنی سودی هم نبود.

بالاخره سرمایه‌گذار هم پیدا کردیم و آماده سرمایه‌گذاری شد ولی تیم از هم پاشید و کار شکست خورد. چرا که تیم ما نیاز همونطور که گفتم حقوق‌های بالایی داشتند و نتونستند صبر کنن تا کار ما به سوددهی برسه و به خاطر فشارهایی که روشون بود از تیم جدا شدن و تیم از هم پاشید.

 

نویسنده: آرمان صفایی

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZPj1